است كه ضامن نمىباشد، ولى أحوط رجوع به صلح است.
(مسأله 2197) اگر پزشك بدست خود به مريض دوا بدهد، چنانچه در معالجه خطا كند و به مريض ضرري برسد يا بميرد پزشك ضامن است، ولى اگر بگويد فلان دوا براى فلان مرض فائده دارد و بواسطة خوردن دوا ضرري به مريض برسد يا بميرد پزشك ضامن نيست.
(مسأله 2198) هر گاه پزشك به مريض بگويد كه اگر ضرري به تو برسد ذمه أم را برى كن در صورتي كه دقت و احتياط خود را بكند و به مريض ضرري برسد يا بميرد، اگر چه پزشك بدست خود دوا داده بأشد ذمه اش برى است.
(مسأله 2199) مستأجر و كسى كه چيزى را اجاره داده با رضايت يكديگر مىتوانند معامله را به هم بزنند. و نيز اگر در اجاره شرط كنند كه هر دو يا يكى از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشند مىتوانند مطابق قرار داد اجاره را به هم بزنند.
(مسأله 2200) اگر اجاره دهنده يا مستأجر بفهمد كه مغبون شده است چنانچه در موقع اجاره نمودن ملتفت نباشد كه مغبون است مىتواند اجاره را به هم بزند، ولى اگر در صيغه اجاره شرط كند كه اگر مغبون هم باشند حق به هم زدن معامله را نداشته باشند، نمىتوانند اجاره را به هم بزنند.
(مسأله 2201) اگر چيزى را اجاره دهد و پيش از آن كه تحويل دهد كسى آن را غصب نمايد مستأجر مىتواند اجاره را به هم بزند و چيزى را كه به اجاره دهنده داده پس بگيرد يا اجاره را به هم نزند و اجاره مدتى را كه در تصرف غصب كننده بوده به ميزان معمول از أو بگيرد. پس اگر حيواني را يك ماهه بده تومان اجاره نمايد و كسى آن را ده روز غصب كند و اجاره معمولى ده روز آن پانزده تومان بأشد، مىتواند پانزده تومان را از غصب كننده بگيرد.
(مسأله 2202) اگر چيزى را كه اجاره كرده تحويل بگيرد و بعد ديگرى آن را غصب كند نمىتواند اجاره را به هم بزند و فقط حق دارد كرايه آن چيز را به مقدار معمول از غصب كننده بگيرد.