بيندازد تا يقين يا اطمينان كند كه وقت داخل شده است.
(مسأله 741) اگر به يكى از راههاى گذشته براى انسان ثابت شود كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود، و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده، نماز أو باطل است، و هم چنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، و اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده بنابر احتياط نماز را تمام كند و بعد اعاده نمايد و هم چنين اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده بود بنابر احتياط نماز را اعاده نمايد.
(مسأله 742) اگر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت، مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده، نماز أو صحيح است، و اگر بفهمد نماز را پيش از وقت خوانده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت، نمازش باطل است، بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است، بايد دوباره آن نماز را بخواند.
(مسأله 743) اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود، و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز أو باطل است، و اگر در بين نماز يقين داشته بأشد كه وقت داخل شده، و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه بنابر احتياط نماز را اعاده كند.
(مسأله 744) اگر وقت نماز بقدرى تنگ است، كه به واسطه بجا آوردن بعضي از كارهاى مستحب نماز، مقداري از آن بعد از وقت خوانده مىشود بايد آن مستحب را بجا نياورد. مثلا اگر به واسطه خواندن قنوت مقداري از نماز بعد از وقت خوانده مىشود، بايد قنوت را نخواند.
(مسأله 745) كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيت ادا بخواند، ولى نبايد عمدا نماز را تا أين وقت تأخير بيندازد.
(مسأله 746) كسى كه مسافر نيست، اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند، و اگر كمتر وقت دارد