روى عادت حيض زن يا نشانههاى ديگرى بأشد كه در شرع معين شده بايد تا مدتى كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك مىشوند صبر كند.
(مسأله 2520) اگر با عيالش كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و بخواهد طلاقش دهد بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود. ولى زنى را كه نه سالش تمام نشده يا آبستن است اگر بعد از نزديكى طلاق دهند اشكال ندارد و هم چنين است اگر يائسه بأشد (معناى يائسه در مساله 439 گذشت).
(مسأله 2521) اگر با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و در همان پاكى طلاقش دهد، چنانچه بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده بنابر احتياط واجب بايد دوباره أو را طلاق دهد.
(مسأله 2522) اگر با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و مسافرت نمايد، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد بايد بقدرى كه زن معمولا بعد از آن پاكى خون مىبيند و دوباره پاك مىشود صبر كند. و احتياط واجب آنست كه آن مدت كمتر از يك ماه نباشد.
(مسأله 2523) اگر مرد بخواهد زن خود را كه بواسطة أصل خلقت يا مرضى حيض نمىبيند طلاق دهد، بايد از وقتى كه با أو نزديكى كرده تا سه ماه از جماع با أو خود داري نمايد و بعد أو را طلاق دهد.
(مسأله 2524) طلاق بايد به صيغه عربي صحيح و به كلمه طالق خوانده شود، و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن أو مثلا فاطمة بأشد بايد بگويد " زوجتي فاطمة طالق " يعنى زن من فاطمة رها است. و اگر ديگرى را وكيل كند آن وكيل بايد بگويد " زوجة موكلى فاطمة طالق " و در صورتي كه زن معين بأشد ذكر نام أو لازم نيست.
(مسأله 2525) زنى كه صيغه شده مثلا يك ماهه يا يك سأله أو را عقد كرده اند طلاق ندارد، و رها شدن أو به أين است كه مدتش تمام شود يا مرد مدت را به أو ببخشد به أين ترتيب كه بگويد مدت را به تو بخشيدم. و شاهد گرفتن و پاك بودن زن از حيض لازم نيست.