حساب كند.
(مسأله 1966) مستحب است زكات گاو و گوسفند و شتر را به فقيرهاى آبرومند بدهد و در دادن زكات، خويشان خود را بر ديگران، و أهل علم و كمال را بر غير آنان، و كساني را كه أهل سؤال نيستند بر أهل سوال مقدم بدارد. ولى اگر دادن زكات به فقيرى از جهت ديگرى بهتر بأشد مستحب است زكات را به أو بدهد.
(مسأله 1967) بهتر است زكات را آشكار و صدقه مستحبى را مخفى بدهند.
(مسأله 1968) اگر در شهر كسى كه مىخواهد زكات بدهد مستحقي نباشد و نتواند زكات را به مصرف ديگرى هم كه براى آن معين شده برساند چنانچه اميد نداشته بأشد كه بعدا مستحق پيدا كند بايد زكات را به شهر ديگر ببرد و به مصرف زكات برساند و مىتواند مخارج بردن به آن شهر را از زكات بردارد و اگر زكات تلف شود ضامن نيست.
(مسأله 1969) اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود مىتواند زكات را به شهر ديگر ببرد. ولى مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زكات تلف شود ضامن است مگر آن كه به امر حاكم شرع برده بأشد.
(مسأله 1970) اجرت وزن كردن و پيمانه نمودن گندم و جو و كشمش و خرمائى را كه براى زكات مىدهد با خود أو است.
(مسأله 1971) كسى كه " 2 " مثقال و " 15 " نخود نقره يا بيشتر بابت زكات بدهكار است بنابر احتياط مستحب كمتر از " 2 " مثقال و " 15 " نخود نقره بيك فقير ندهد، و نيز اگر غير نقره چيز ديگرى مثل گندم و جو بدهكار بأشد و قيمت آن به " 2 " مثقال و " 15 " نخود نقره برسد بنابر احتياط مستحب به يك فقير كمتر از آن ندهد.
(مسأله 1972) مكروه است انسان از مستحق در خواست كند كه زكاتى را كه از أو گرفته به أو بفروشد، ولى اگر مستحق بخواهد چيزى را كه گرفته بفروشد بعد از آن كه به قيمت رساند كسى كه زكات را به أو داده در خريدن آن بر ديگران مقدم است.
(مسأله 1973) اگر شك كند زكاتى را كه بر أو واجب بوده داده يا نه و مال زكات دار موجود بأشد بايد زكات را بدهد، هر چند شك أو براى زكات سالهاى پيش بوده