باد. عبيد الله را مردمان شناختند واو در بگشود ومردم بترسيدند ومتفرق شدند.
صباح مردمان را جمع كرد ومبالغت نمود كه مسلم بن عقيل را بدو سپارند و حيله بسيار كردند تا مسلم را به دست آورد او را شهيد گردانيد، واين خبرها در راه به حضرت امام حسين عليه السلام رسيد وچون توجه فرموده بود باز نتوانست گشتن وغيرت دين نگذاشت كه از مقاتله دشمن لعين رو گردان شود ودر راه با فرزدق شاعر ملاقات نمود واز احوال مردم كوفه پرسيد، گفت اى پسر رسول خدا!
دلهاى كوفيان با تو است وشمشيرهاى ايشان با بنى اميه. آن حضرت به وظايف عبوديت اليه قائم شده، جان را در راه خداى تعالى نهاد.
القائم في مقامات العبودية بوظائف التقديس والتحميد.
آن حضرت ايستاده است در مقامهاى بندگى الى به وظيفه هاى ذكر پاك حق تعالى وذكر بزرگى او جل وعلا، واين اشارت است بدانكه آن حضرت با وجود آنكه مى دانست كه كوفيان با او وفا نخواهند كرد وجان وعرض در عرصه تلف و خطاست، چون وظيفه عبوديت الهى آن بود كه به خلافت آن فاسق پليد راضى نشوند ونگذارند كه ظالم فاسق بر بندگان خداى تعالى ظلم كند ووالى وحاكم ايشان باشد، در مقامات عبوديت قائم شد. به وظايف تقديس وتمجيد الهى قيام نمود ودر آن راه خطرناك از دشمن باك نداشت.
المجتهد في أداء شكر المنعم بمواهب الثناء والتحميد.
وآن حضرت كوشش كننده بود در اداى شكر خداى تعالى نعمت دهنده موهبتهاى ثنا وتحميد الهى، واين اشارت است بدانچه روايت كرده اند كه آن حضرت در آن راه، همه اوقات به عبادت طاعات ووظايف ثنا وتحميد مشغول بود، وظيفه شكر نعمت به جا آورد.
الواصل بقطع منازل القرب إلى أزورة سنام التوحيد.
آن حضرت واصل بود به واسطه بريدن منزلهاى قرب الهى به غايت بلندى