المشهر بسيف الحمية في الدين على كل جبار عنيد.
آن حضرت بر كشيده است مر شمشير حميت را در دين بر هر جبارى كه عناد با حق داشته باشد. واين اشارت است بدانكه حضرت به خلافت يزيد عليه اللعنة والعذاب راضى نشد وشمشير حميت در دين بر كشيده در مقابله او به ايستاد ودر دفع او سعى واجتهاد فرمود.
وروايت كرده اند كه چون معاويه در شام وفات يافت واز تمام مردم جهت يزيد لعين بيعت گرفته بود إلا بعضى از اولاد خلفا كه بيعت نكرده بودند وايشان آن وقت در مدينه بودند، وحضرت امام حسين عليه السلام وعبد الله بن زبير بيعت نكرده بودند ودر مدينه بودند، يزيد ملعون كتابت به امير مدينه نوشت، في الحال كه معاوية وفات كرد، ودر آنجا مبالغت نوشت كه قبل از آنكه خبر فوت معاويه فاش شود، حسين بن علي وعبد الله بن زبير را حاضر گردان وايشان را استمالت ده و بيعت ايشان بستان، اگر قبول كنند هر چه خواهند از ايشان قبول كن واگر به او امتناع نمايند، ايشان را في الحال به قتل رسان، پيش از آنكه فتنه ظاهر شود. امير مدينه را وليد عتبه نام بود. چون كتابت بدو رسيد، كس فرستاد وايشان را هر دو طلب نمود ووقت نماز ظهر بود وايشان هر دو در مسجد پيش يكديگر نماز مى گذارند.
شخصى آمد وگفت: امير شما را مى طلبد! ايشان گفتند: چون از نماز فارغ شويم بياييم. پس حضرت امام حسين عليه السلام با عبد الله زبير گفت: آيا به چه كار ما را مى طلبند؟ گفت: نمى دانم. آن حضرت فرمود: همانا طاغيه در شام مرده وما را از جهت بيعت كردن با يزيد پليد من طلبند. عبد الله بن زبير گفت: من نمى روم، آن حضرت گفت: من اطاعت من كنم ومى روم فاما چنان مى روم، كه او را بر من دستى نباشد. آن حضرت نماز ظهر بگذارد وبه خانه رفت وتمامى أهل بيت وپسران عم، اولاد جعفر وعقيل وغلامان را مسلح ساخته همراه برداشت ومتوجه خانه وليد شد وبا ايشان گفت: شما چنان نشينيد كه آواز من شنويد، چون سخن گويم. چون