مساعدت حال وفقدان اعوان واحباب موجب كمال ملال شده: رباعى:
در دار بلا اسير احزان شده ام * يعقوب صفت حزين وگريان شده ام ميراث پيمبران برند اهل كمال * من وارث پيغمبر كنعان شده ام في الجمله از غلبات هموم وغلواى عموم، در حال خود تحيرى داشتم وبر لوح دل جهت معالجه دفع اين غموم، نقش تفكرى من نگاشتم. ملهم غيب در خاطر صورت فرموده حضرت سيد اول وآخر كه: إذا تحيرتم في الامور فاستعينوا بأصحاب القبور تصوير كرد ودرد بى درمان مرا از دواخانه استعانت به اكابر اصحاب قبور تدبير فرمود. انديشه كردم كه از اصحاب قبور جماعتى اختياركنم جهت استعانت كه قبر هر يك بيت المعمور جهان آخرت وكعبه مقاصد اصحاب حاجت باشد وجميع طوائف امت متفق باشند در آنكه استعانت از ايشان موجب نجات از غم وسبب حصول حاجات عرب وعجم است ودر اين... خلافى ميان اولين و آخرين نباشد، پس اين معنى را مقصود ومحصور در چهارده معصوم پاك كه قبور ايشان همچون صندوقهاى افلاك، زبور خانه خاك است دانستم ووجه توجه خود را قبله آستان ايشان ساختم وروى تولاى خويش را به جانب ارواح مقدسه ايشان برافروختم وچون تشرف به شرف زيارت وآستانه بوسى مرقد مطهره ايشان كه همچو كواكب آسمان در اطراف اقطار منتشر است، ميسر نبود، به صدق تمام و توجه كامل، دل را به محبت وولاى ايشان مشعوف گردانيدم وزبان را به صلوات و سلام بر آن اجله كرام، عليهم صلوات الله وسلام الملك العلام مشغول ساختم و طريق نجات از بليات وسبيل حصول مقاصد وحاجات در اين توجه وابلاغ صلوات منحصر ديده.
در اثنأ، صورد تركيب صلواتى مرتب كه مشتمل بر شمه [اى] از جلابل مناقب وجزايل مآثر ومفاخر ايشان بود، در خاطر ورود يافت. في الحال آن را از لوح ضمير به اعانت كلك تحرير تصوير كردم وبعد از اتمام كتابت آن به نياز واخلاص تمام