سرودند وخاك بر سر كردند وگفتند جمله: اى پسر رسول خداى! اى بهترين خلايق! اى وصى على مرتضى! اى شهيد غريب! اى حزين كئيب! اى لب تشنه آب فرات! اى آغشته در خاك وخون! وقت حيات، ما در نصرت تو تقصير كرديم ودر بيعت تو غدر نموديم وتو را به دشمنان كافر بى رحم باز گذاشتيم وعلم در نصرت تو بر نيفراشتيم. اكنون از آن گناه بزرگ پشيمان شده واميد داريم كه ما را پيش جد خود شفاعت فرمايى واز گناه وخطاى ما در گذرى. بدين موجب سه شبانه روز متصل گريه وفرياد كردند تا جويها از سيل اشك ايشان روان شد. بعد از آن ساز جنگ كردند ومتوجه شام شدند وملاعين اهل شام به جنگ ايشان بيرون آمدند و ايشان بسيارى را از آن كافران به دوزخ فرستادند واندكى از ايشان بازگشتند.
وحكايات وكرامات وغرايب كه بعد از آن ظاهر شده بسيار است. زيد بن ارقم كه يكى از اميران صحابه بود وآن وقت در كوفه ساكن. روايت كرد كه روزى كه سر مبارك امام حسين عليه السلام به كوفه در آوردند روز جمعه بود وسر مبارك آن حضرت بر سر نيزه كرده بودند ودر كوچه هاى كوفه مى گردانيدند ومن در غرفه ساكن بودم. چون سر به مقابل غرفه رسيد، شنيدم كه سوره الكهف مى خواند و بدين آيه رسيده بود: (أم حسبت أن أصحاب الكهف والرقيم كانوا من آياتنا عجبا)، واين از آيات الهى عجيب نيست؟
وقبر مبارك آن حضرت در طف واقع است از كربلا وآن صحرا را كربلا من گويند وآن محلى كه قبر مبارك آن حضرت واقع است اسم آن طف است از صحراى كربلا.
روايت كرده اند كه چون حضرت امير المؤمنين عليه السلام از جنگ صفين باز مى گشت از طرف شام بر صحراى كربلا بگذشت، آنجا باز ايستاد وبگريست و فرمود: اين محل جنبيدن شتران ايشان است، اين محل كشتن مردان ايشان است.
بعد از آن پرسيدند كه يا امير المؤمنين اين اشارت به كيست؟ فرمود جماعتى از آل محمد در اينجا كشته شوند كه اهل زمين وآسمان برايشان بگريند وغرايب آيات و