كار يكسره گرديد، جريان را حضور برادرزاده ى خود معروض داشت و با تصميم و مشورت ابوطالب گروه پناهنده جو، بار ديگر به منازل خود و مجامع قريش باز گشتند.
درگذشت ابوطالب وخديجه افزون بر استوارى و استحكام مبانى يك دين و شريعت، وجود افراد صالح و شايسته در پيشبرد اهداف آن فوق العاده اهميت دارد. بى يار و ياور پيشبرد اهداف غير ممكن يا قريب به محال مى باشد. در صدر اسلام نيز افرادى بودند كه نقش سازندگى و ايثار آنان در حد عالى بود كه ابوطالب وخديجه از آن دسته بودند.
دو ماه پس از خروج از شعب، و سه سال پيش از هجرت بود كه وفات ابوطالب و سپس با سه روز فاصله وفات خديجه پيش آمد و اين دو حادثه در ماه رمضان سال دهم بعثت، روى داد، خديجه در اين تاريخ 65 ساله و ابوطالب 80 ساله بود و از عمر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) 49 سال و 8 ماه و 11 روز مى گذشت.
آن روز پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) دو حامى ارزشمند و دو مدافع دلسوخته را از دست داد و اين حادثه براى او بسيار دردناك بود، زيرا خديجه براى او نه تنها همسرى مهربان و فداكار و دلسوز بود، بلكه براى اسلام و مسلمانان خدمتگزارى صديق و با اخلاص بود، به حدى كه در راه اسلام آن همه زخم زبانها را تحمل كرد، مشكلات را به جان خريد و اموال خود را در اين راه ايثار نمود و از خانه ى مجلل و زندگى مرفه و پرآسايش خويش صرف نظر نمود و به مدت سه سال در ميان دره و به دور از خانه و كاشانه به سر برد.
تأثير درگذشت ابوطالب نيز از اين جهت بود كه او از هشت سالگى پيامبر اسلام، تا آن روز، حفاظت و حراست او را به عهده داشت و پروانهوار گرد شمع وجود او مى گشت. او در زمان غربت اسلام و اوج فشار و دشمنى مشركان، يگانه مدافع اسلام و تنها حامى واقعى او در امر ايمان و اعتقاد او به خدا و مبانى اسلام بود، نه جنبهء فاميلى و خويشاوندى.
نهايت امر بر اساس مصالح سياسى، اسلام خود را كتمان مى كرد و اثر اين دو حادثه آنچنان عميق بود كه سال درگذشت آنان " عام الحزن " يعنى سال اندوه و غصه