او با عطوفت و مهربانى، رفتار مى كرد.
در اين موقع اتفاق ديگرى در نزد محمد (صلى الله عليه وآله) پديدار گرديد كه او را بيش از همه پيش عبد المطلب، عزيزتر ساخت و آن از دست دادن مادر گرامى اش بود.
آمنه طفل خود را به مدينه برد كه اقوام خود را ببيند، در اين سفر أم ايمن را نيز همراه خود برد، وقتى به مدينه رسيدند، محمد خانه اى را كه پدرش عبد الله در آن خانه جان سپرده بود و مكانى را كه در آنجا دفن گشته بود ديد و اين نخستين اثر و ضربهاى بود كه از يتيمى در روح او، انعكاس يافت.
پيامبر اسلام بعد از هجرت به مدينه داستان همسفرى با مادرش را براى اصحاب خويش نقل مى كرد كه يك ماه در يثرب بودند، وقتى به مكه برمىگشتند در اثناء راه در منزلى به نام " أبواء " مادرش مريض شده، وفات يافت، آن موقع محمد شش ساله بود.
حكمت يتيم گشتن او براى ما چندان روشن نيست ولى مى توان حدس زد كه خدا خواست بزرگترين رهبر جهانيان، پيش از آنكه امور هدايت و رهبرى امت را در دست بگيرد شيرينى و تلخى روزگار را بچشد، و در نشيب و فراز و پستى و بلندى زندگى قرار بگيرد تا روحى بزرگ و روانى بردبار و شكيبا در راستاى هدايت مردم پيدا كند و تجربياتى از سختيها ببيند و خود را براى مقابله با شدائد، سختيها و محروميتها آماده سازد.
در قرآن مجيد نيز از يتيمى او ذكرى به عمل آمده است، جايى كه خداوند انعام خود را يادآورى مى كند و مى گويد: " ألم يجدك يتيما فآوى؟ (مگر خدا تو را يتيم نيافت پس پناهت داد؟) ". (1) مرگ عبد المطلب اگر عبد المطلب مدتى زنده مى ماند شايد خاطرهء تلخ " مرگ مادر " تخفيف مى يافت و جاى خالى او بيشتر احساس نمى شد. ولى او ديرى نزيست و در سن هشتاد سالگى موقعى كه محمد بيش از هشت سال را نداشت وفات يافت، محمد از مرگ او مانند مرگ مادر خود، غمگين شد و دنبال جنازهء او تا لب قبر گريان بود. او با اينكه بعد از مرگ