اين باره شهادت دادند، كه از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) اين موضوع را شنيده اند.
باز در مورد امام حسين (عليه السلام) مى خوانيم كه در دوران معاويه باقيمانده از صحابه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) از مهاجرين و انصار و تعداد كثيرى از تابعين را گرد هم آورده و از آنان مى خواهد كه در مورد تصريحات پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در باره على (عليه السلام) و اهل بيت (عليه السلام) اطلاعات خود را در ميان نهند.
باز در زندگى امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم كه او نيز به همان شيوه، قيام مى ورزد و تابعان را گرد هم آورده و استشهاد به عمل مى آورد... هنگامى كه زندگى پيشوايان را به صورت مجموعه و كلى، مورد بررسى قرار مى دهيم و بين اين كوششها و فعاليتهاى آنان، ارتباط برقرار مى سازيم ملاحظه مى كنيم كه اين عمليات سه گانه، بر سه نسل توزيع و تقسيم گرديده است پس خود را در برابر يك نقشهء ترسيمى مرتبط به هم در مى يابيم كه برخى از آنها تكميل كنندهء برخى ديگر مى باشد. و هدف آن، حفظ تواتر نصوص رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در طول نسلهاى متعدد و متوالى مى باشد تا آنچنان واضح و روشن و علنى گردد كه با تمام توطئههاى پنهان سازى و كژسازى، مبارزه و تحدى نمايد به اعتقاد نگارنده وجود مسئوليت مشتركى كه پيشوايان با آن سروكار داشتند تنها فرضيه اى نيست كه از عوامل مجوزهاى تاريخى آن بحث و گفتگو كنيم بلكه آن مسئوليت خود به خود امامت را مطرح مى سازد چون امامت و پيشوائى هست كه در تمام اين ادوار مختلف، انعكاس واحدى داشته باشد هر چند رنگ ظاهرى آن بر حسب شرايط و موقعيتهاى خود اختلاف يا تنوع داشته باشد و ائمه يك واحد كلا مرتبط به هم را تشكيل مى دهند كه هر عضو آن به ديگر عضو، ارتباط دارد و آن عضو ديگرى را تكميل مى سازد.
12. مسئوليت مشترك:
شايد خيلى نيازمند بحث و بررسى مفصلى نباشيم و با وحدت نظر همگى به سرعت به نوع مسئوليت مشتركى كه همه پيشوايان (عليه السلام) در برنامه ريزى اصول مكتب الهى داشتند رسيده باشيم. چون همگان مى دانيم كه رسالت اسلامى، از آن نظر كه يك رسالت اعتقادى و مكتبى و يك رسالت كلى است، برنامه اش اين است كه هميشه خود را از انحراف و كژى محفوظ دارد و همآهنگى مرحله تئورى و عملى را در مقام اجراء در طول