رشيد ستمگر مى گويد: " تو امام بدنها هستى ولى من امام دلها وقلوب هستم ". (1) نگاهى به زندگى امام جعفر صادق (عليه السلام) بيافكنيد جائى كه عبد الله بن حسن (يكى از عموهايش) مى خواهد براى فرزندش محمد از مردم بيعت بگيرد به حضور امام مىشتابد و به او عرض مى كند: " بدان! حضرتعالى اگر درخواست مرا بپذيرى و به من جواب مساعد بدهى هيچ كدام از اصحاب و ياران تو تخلف نمى ورزند و دو نفر از قريش جنبش و ناآرامى نشان نمى دهند " با اين جمله كوتاه مىتوانيد نحوهء اعتماد و ارتباط امت را با زعامت و قيادت ائمه (عليه السلام) و اهل بيت رسالت (عليه السلام) دريابيد و اين امر محصول تلاشهاى مثبت و سازنده آنان در حمايت از رسالت و مصالح امت بود نه در اثر منفى بافى و عزلت از مردم و تنهائى....
قصيدهء فرزدق باز شما مىتوانيد نقش مثبت و سازندهء ارتباط امام و امت را از آن قصيده مشهورى كه فرزدق در باره امام على بن الحسين (عليه السلام) سروده اند دريابيد جائى كه هيبت حكومت وجلالت مقام ظاهرى خلافت، نتوانست راه را از ميان انبوه انسانهاى متراكم بر هشام بازگشايد.
همهء اين توطئهها و نقشهها از آنرو بوده است كه ائمه (عليه السلام) نقش فعال و مثبتى در زندگى داشته اند و اين تصميم گيريهاى حاد از روى تصادف يا تنها از روى انتقام از گذشتهها نبود بلكه در اثر اعمال مثبت روز و فعاليتهاى سازنده آنان بود. اگر فعاليت و نشاط مثبت نبود پس اين همه قتل و كشتار و تبعيد و زندان ونفى بلد و جلب و احضار براى چه بود؟
آيا حكومت را قبضه مى كردند؟
در اينجا سئوالى باقى مى ماند و آن سؤال اين است:
گاهى به ذهن خطور مى كند آيا نقش مثبت و فعال ائمه در سطح عمل و قبضه كردن قدرت موجود بود يا تنها محدود به حمايت از مكتب و پاسدارى از مصالح امت بود و تنها هدف آنان حفظ و حمايت امت از سقوط و پيمودن راه انحراف بود؟