هنگامى كه از او پرسيدند چرا اين نام را انتخاب كردى، در صورتى كه ميان اعراب كم سابقه است؟ گفت: خواستم كه در آسمان پيش خدا و در زمين پيش مخلوق، ستوده باشد.
در اين باره " حسان بن ثابت " شاعر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى گويد:
فشق له من اسمه، ليجله * فذوالعرش محمود، وهذا محمد آفريدگار نامى از خود را براى تجليل پيامبر خويش مشتق نمود، زيرا نام خويش " محمود " - پسنديده - و نام پيامبر او محمد " ستوده " مى باشد و هر دو كلمه از يك ماده مشتقند.
در ميان قبيله بنى سعد آمنه در انتظار دايگان بنى سعد بود تا به عرف و عادت عرب، طفل خود را به يكى از آنان بسپارد، اين عادت پيش بزرگان مكه در جريان بود كه اطفال خود را به صحرا مى فرستادند تا در محيط پاك و سالم و فضاى پاك بزرگ شده و رشد و نمو نمايند و استخوان بندى آنها محكمتر شود و از بيمارى و باى شهر مكه كه خطر آن براى نوزادان بيشتر بود مصون بمانند و لغت عربى را در منطقه اى كه لهجهء آنها اصيل و دست نخورده بود، فرا گيرند.
بعضى از قبايل به وجود دايگان نامى خود مشهور هستند، كه قبيلهء سعد از آنان مى باشد آمنه در انتظار دايه، طفل خود را به كنيزش سپرد و اندك زمانى او را شير داد و پس از آن نيز عموى وى حمزه را شير مى داد، به اين جهت حمزه و محمد برادر رضاعى هم شدند.
برخى از مورخان مى گويند: دايگان بنى سعد در جستجوى اطفال شير خوار به مكه آمدند، اما اطفال يتيم را نمى گرفتند چون از اطفال پدر دار اميد بهره بيشترى داشتند و از زنان بيوه چندان بهره اى انتظار نمى رفت بدين جهت كسى براى گرفتن محمد حاضر نشد و هر يك از آنها طفلى را كه اميد سود بيشترى داشتند برگرفتند و رفتند. حليمه دختر ابى دوبيب از طايفهء بنى سعد كه بار اول به واسطه يتيمى محمد از گرفتن او سر باز زده بود، طفل ديگرى را پيدا نكرد، زيرا چون ضعيف و لاغر بود هيچكس طفل خود را