14. پيشوايان و زمامداران خودسر:
ما مى توانيم به روابط مثبت و سازندهء ائمه (عليه السلام) از زاويه ديگرى نيز بنگريم تا به همان نتيجهاى برسيم كه مورد نظر زعامتهاى منحرف با پيشوايان اهل بيت (عليه السلام) در طول خط داشتند اين روابط و مناسبات هميشه بر اساس خوف شديد و ترس دهشتناكى استوار بود كه زعامتها از فعاليت و تلاشهاى ائمه در زندگى اسلامى داشتند گاهى اين ترس وحشت تا مرحله رعب و هراس نيز مى رسيد نتيجهء آن شيوهء هراس آميز، ايجاد حصار و ممنوعيت شديد به امام وقت منجر مى گرديد يا به مراقبت و كنترل شديد مى انجاميد سپس نوبت به مرحلهء توطئه و سوء قصد به جان آنان مى انجاميد و رهبرى منحرف از نظر عدم كفايت لازم، نمى توانست جلو آن را سد كند و پيشوايان به حل آن اقدام مى ورزيدند و در حفظ و نگهدارى امت از خطر سقوط اقدام مى كردند در يك كلام مختصر بايد گفت: پيشوايان معصوم (عليه السلام) همواره از آن معيار اعتقادى و از آن محور رسالتى خويش، مدافعه و پاسدارى داشتند و دائم مراقب بودند كه هرگز آن معيار اساسى و محور اعتقادى و مكتبى به درجه اى از سقوط نرسد كه خطرى نسبت به اسلام و مسلمانان ايجاد نمايد.
با توجه به اين مراقبت و پاسدارى است كه نمودار كامل آن بيش از هر مورد، در مرحله كنترل حكام از انحراف جلوه گر مى شود چون اعمال و كارهاى حكومت حساس و كليدى است و مى تواند سر منشأ دهها آثار انحرافى ديگرى شود، آنان در آگاه سازى زعامت منحرف وحفظ و رعايت آن از سقوط در اعوجاج و انحراف تلاش داشتند كه گاهى فعاليت آنان به صورت برخورد مسلح با تحميل مصائب و شدائد در راه كشف ضعف و نارسائى حكومت موجود، متبلور مى گردد آنچنان كه امام حسين (عليه السلام) با يزيد رفتار نمود و گاهى