كارشان را نكوهش كردند تا منازعه در ميان آنان درگرفت و در همين روز بود كه سعد بن ابى وقاص مردى از مشركان را با استخوان فك شتر زخمى كرد و اين نخستين خونى بود كه در اسلام ريخته شد ". (1) نوشته اند عمار بن ياسر وصهيب بن سنان و جمعى ديگر در خانه ارقم اسلام آوردند. (2) پس از اين واقعه بود كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ويارانش در خانه ى ارقم بن ارقم قرار گرفتند و در همانجا نماز مى گزاردند و خدا را عبادت مى كردند تا خداى متعال رسول خدا را فرمود:
" دعوت خويش را آشكار سازد ". (3) پس از سه سال از بعثت پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) مأموريت يافت كه خويشان و عشيرهء خود را دعوت كند.
دعوت خويشاوندان مرحله دوم دعوت آن بزرگوار دعوت خويشاوندان خود بود. در مورد اجرايى اين دستور و چگونگى آن اندك اختلافى بين مورخين به چشم مى خورد ولى خلاصه اش اين است كه سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مى كند: " رسول خدا به كوه صفا بالا رفت و مردم را نزد خود خواند. قريش سوى او فراهم آمدند. محمد گفت: مردم اگر به شما بگويم دشمن بامدادان يا شامگاهان سر وقت شما مى آيد مرا راستگو مى دانيد؟ پاسخ دادند:
آرى. گفت: من شما را از عذابى سخت بيم مى دهم. ابولهب گفت: تبا لك، واى بر تو براى همين ما را خواندى؟ كه سورهى تبت در نكوهش وتأديب اين مرد بى ادب نازل گرديد ". (4) طبق روايت ديگرى كه طبرى از عبد الله بن حارث از ابن عباس نقل مى كند، على (عليه السلام) چنين گفت: " چون آيه " و انذر عشيرتك الأقربين، نازل شد رسول خدا آن را خواند و گفت: