2. اجتماع وسياست تاريخ هر ملت حكم شناسنامهء آن ملت را دارد كه فراز و نشيب زندگى اجتماعى آن ملت را ثبت، و هويت زندگى و حيات معقول افراد آن را نشان مى دهد، و حساسترين بخش تاريخ، بيوگرافى شخصيتها و رجال آن تاريخ است. زندگى و تاريخ هر ملت مشخص كننده و متمايز كننده ملتى از ملت ديگر و گروهى از گروه ديگر مى باشد چون استقلال ملتها بر پايهء آن تمايز استوار است. مهمترين خصوصيت مميزه ملت ما پى ريزى شدن تاريخ حيات آن، بر اساس تعاليم و رهنمودها و مبارزات پيشوايان معصوم (عليه السلام) است كه متأسفانه در اثر غفلت و بى توجهى، مورد بى اعتنائى كامل قرار گرفته است به حدى كه در مورد سلاطين و حكومتهاى جابرانهء آنان، دهها جلد تأليف گوناگونى را مى توان سراغ گرفت ولى در مورد انبياء و معصومين (عليهم السلام) كه مربيان و آموزگاران اصلى و واقعى جامعه بشريت مى باشند كمتر اثر متقن و استوارى را مى توان يافت. آن هم در شرائطى كه ملل كنونى از سرباز گمنام تجليل به عمل مىآورند و خاطرهء جانبازى او را براى تشويق ديگر همسالان او، هر سال و به هر مناسبت، تجديد مى نمايند و آرامگاه سمبوليكى بر او ترتيب مى دهند، آيا جا ندارد امروز الگوهاى غربى و سمبلهاى صادراتى و عروسكهاى شرقى و غربى، كنار زده شود و نواى مجد و عظمت و عامل اصلى استقلال فكرى و حيات اجتماعى و سياسى خويش را كه همان سيره و روش پيشوايان عاليقدر (عليه السلام) مى باشد مورد نظر قرار گيرد؟ و آن عامل مجد و عظمت دوباره احياء و بازنگرى شود؟ و به اين ترتيب پى ريزى اساسى در زمينه استقلال و عظمت، و بازگشت به حيات عقلانى و زندگى واقعى، و رهيدن از انواع تقاليد، آغاز گردد؟
3. مكتب و اعتقاد:
گذشته از دو عامل فوق، بحث و كنجكاوى از چهرهها و رفتار و روش رهبران دينى و راهنمايان حقيقى بشر، يكى از وظائف تعيين شدهء الهى بر همگان، مى باشد چون اعتقاد به امامت يكى از اصول مكتب ما است پس چگونه امكان دارد كه امامت جزء اصول اعتقادى مذهب باشد ولى ما سيره و روش زندگى آنان، صلح و جنگ، قيام وقعود، صبر و پايدارى، علم و آگاهى، مقاومت و ايستادگى و ديگر مسائل زندگى آنان را نشناخته