ناميده گشت.
ايمان ابى طالب شواهد فراوانى بر ايمان عميق ابوطالب نسبت به آئين اسلام گواهى مى دهد كه يكى از آنها حمايتهاى بى دريغ او از آورندهء اسلام در موقعيتهاى سخت و خطير مى باشد و ديگرى سرودهها و اشعار خود اوست. او در يكى از اشعار خود مى گويد:
" مردم بدانند كه محمد (صلى الله عليه وآله) همانند موسى و عيسى (عليه السلام) پيامبر است و همچنان كه هر فردى از پيامبران به امر پروردگار منصب هدايت را به عهده مى گيرد، او نيز به امر پروردگار راهنما و هدايت كننده ى ما است. شما اوصاف او را در كتاب آسمانى خود مى خوانيد و اينها گواهى مى دهند كه او در ادعاى نبوت راستگو است و هرگز سخنى ياوه و بى اساس نمى زند ". (1) رسول خدا مى فرمود: تا روزى كه ابوطالب حيات داشت، دست قريش از آزار من كوتاه بود. ابوطالب تمام اوقات خود را در راه اسلام و دفاع از آورندهء اسلام صرف كرد و در آخرين لحظات زندگى هم به فرزندان خود چنين وصيت كرد: " من محمد را به شما توصيه مى كنم، زيرا او امين قريش، و راستگوى عرب و حائز تمام كمالات انسانى است. آئينى را آورده است كه دلها به آن معترف، اما زبانها از ترس شماتت به انكار آن برخاسته است. من دارم مى بينم كه افتادگان و ضعيفان عرب به حمايت او برخاسته و به او ايمان آورده اند و محمد به كمك آنان بر شكستن صفوف قريش قيام نموده است و سران قريش را خوار و ذليل ساخته است ".
مقدمات هجرت شيوهء پيامبر اسلام آن بود كه در مراسم حج، دعوت خود را به قبيلههايى كه براى زيارت كعبه مى آمدند، عرضه مى كرد و رسالت خود را به آنان ابلاغ مى نمود. مقارن هجرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به يثرب (مدينه)، در اين شهر، دو قبيلهء معروف " اوس " و