شاگردان علامه حلى (م 726 ه) در ساختن قصائد بديعيه، گامهاى استوارى برداشته است او كه در رديف اول شاعران لغت عرب، جا دارد و گفته اند شعر او از نسيم، لطيف تر، و از چهرهء زيبارويان پر طراوت تر، است. (1) قصيده بديعيه او در نعت و مدح رسول خدا از 140 كتاب مايه گرفته است و شرحهائى بر آن بديعيه نگاشته اند كه بنا به تصريح مرحوم مدرس صاحب " ريحانة الادب " سيد عليخان مدنى نيز شرحى بر آن نگاشته اند (2) او جز مدائح نبوى به مدائح علوى نيز پرداخته است و در ثناى على (عليه السلام) گويد:
جمعت في صفاتك الأضداد * فلهذا عزت لك الأنداد زاهد، حاكم، حليم، شجاع * فاتك، ناسك، فقير، جواد (در صفات و خصوصيات وجودى تو اضداد به هم رسيده اند از اينرو امثال و نظائر تو ناياب گشته اند تو در عين حال كه زاهد هستى حاكم نيز مى باشى، در عين حلم و بردبارى، شجاع و دلاور نيز مى باشى، خونريز (در راه حق) در عين حال عابد هم هستى و تهى دست ولى بخشنده نيز مى باشى. باز او در مقام رد اشعار عبد الله پسر معتز خليفه عباسى كه مى خواست با اشعار خود، مظالم و خودسريهاى خلفاى جور بنى عباس را بپوشاند مى گويد:
الا قل لشر عبيد الاه * وطاغي وكذابها بگو به پسر شرورترين بندگان خدا، طاغى قريش و دروغگوترين فرد قريش " كه مجموع اشعار او 41 بيت است. در ضمن آن به مدح اولاد اطهار على (عليه السلام) مى پردازد و مى گويد:
فدع ذكر قوم، رضوا بالكفاف * وجاؤا الخلافة، من بابها هم الزاهدون هم العابدون * هم الساجدون بمحرابها هم الصائمون، هم القائمون * هم العالمون، بآدابها هم قطب ملة دين الأله * ودور الرحى، حول اقطابها