اسماعيل بن بزيع، ومحمد بن الحسن الواسطي، ومحمد بن سنان، واسماعيل ابن سهل، واز پدر خود شاذان بن الخليل، وأبى داود المسترق، وعمار بن المبارك، وعثمان بن عيسى، وفضالة بن أيوب، وعلي بن الحكم، وابراهيم بن عاصم، و أبى هاشم داود بن القاسم الجعفري، وقاسم بن عروه وابن أبي نجران.
شيخ نجاشى گفته كه: أو يكصد وهشتاد كتاب تصنيف داشت وآنچه از آنجمله بما رسيده كتاب نقض است بر اسكافي، وكتاب العروس كه مختصر كتاب عين است، كتاب الوعيد، كتاب الرد على أهل التعطيل، إلى آخره.
در كتاب مشفى مسطور است كه از فضل پرسيدند كه:
دليل تو بر امامت أمير المؤمنين على چيست؟
در جواب گفت:
دليل برآن كتاب خدا وسنت رسول هدى واجماع مسلمانان است.
اما كتاب قول خداى تعالى است كه: يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولي الأمر منكم، زيرا كه خداى تعالى در اين آيه مارا بطاعت أولي الأمر امر كرده همچنانكه دعوت نموده مارا بطاعت خود وطاعت رسول خود، پس محتاج شديم بآنكه أولي الأمر را بشناسيم همچنانكه محتاجيم در آنكه خدا را بشناسيم ورسول أو را بشناسيم، آنگاه نظر كرديم در اقاويل امت وديديم كه اختلاف كرده اند در أولي الأمر واجماع كرده اند در تفسير آيه بر وجهى كه مخصص نزول اوست در شأن علي بن ابى طالب - عليه السلام - زيرا كه بعضى گفته اند كه: مراد امراى سرايا است وبعضي گفته اند كه: مراد علما است، وبعضي گفته اند كه: مراد قوام نظام كار زمره انام بأمر معروف ونهى از منكر است، وبعضي گفته اند كه: مقصود از آن حضرت أمير المؤمنين على ويازده امام از اولاد كرام اويند عليهم السلام، وچون از فرقه اولى پرسيديم كه: آيا علي بن ابى طالب از امراى سرايا نيست؟ - گفتند: بلى، وفرقه ثانيه نيز گفته اند كه: از أعلام علماء است، وفرقه ثالثه خبر دادند كه: أو از قوام نظام