مىدهد روزه نگرفته، قضا نمايد، مثلا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمىداند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، و يا اين كه مثلا در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كرده و بعد از رمضان برگشته و نمىداند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم، در هر دو صورت مىتواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند، اگر چه احتياط مستحب آنست كه مقدار بيشتر يعنى شش روز را قضا نمايد.
(مسأله 1707) اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم بر رمضان مانده باشد بهتر آنست كه اول قضاى رمضان آخر را بگيرد.
(مسأله 1708) اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد، و در نيت معين نكند روزهاى را كه مىگيرد قضاى كدام ماه رمضان است قضاى سال آخرى حساب نمىشود.
(مسأله 1709) در قضاى روزه رمضان مىتواند، پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد، ولى اگر وقت قضا تنگ باشد بهتر آنست كه باطل ننمايد.
(مسأله 1710) اگر قضاى روزه ميتى را گرفته باشد، بهتر آنست كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
(مسأله 1711) اگر بواسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزههائى را كه نگرفته براى او قضا كند.
(مسأله 1712) اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد، و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزههائى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد كه تقريبا ده سير است طعام يعنى گندم يا جو يا نان و مانند اينها به فقير بدهد، ولى اگر بواسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد، و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند روزههائى را كه نگرفته بايد قضا