(دوم) عملى كه روزه را باطل مىكند بجا نياورد، ولى نيت روزه نكند يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد، يا قصد كند كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد.
(سوم) آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
(چهارم) آن كه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضاى آن روزه بر او واجب است. بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده بايد قضاى روزه آن روز را بجا آورد.
(پنجم) آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان بگفته او كارى كه روزه را باطل مىكند، انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
(ششم) آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان بگفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مىكند و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
(هفتم) آن كه كور و مانند آن بگفته كسى ديگرى افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
(هشتم) آن كه در هواى صاف بواسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست.
(نهم) آن كه براى خنك شدن يا بىجهت مضمضه كند يعنى آب در دهان بگرداند و بىاختيار فرو رود و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر مضمضه براى وضوى غير نماز واجب باشد ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضوى نماز واجب مضمضه كند و بىاختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.