سلطه و إجبار است و اگر مردم از آنان إطاعت مىكنند، بواسطهء ترس و بيم از شكنجه و اعدام و تبعيد است. آنها مى فهميدند كه مردم بر حسب ظاهر تسليم حكومت آنان هستند ولى دلهاى آنان با خاندان پيامبر است و اگر فرصتى به دست آورند، جز حكومت عادلانهء خاندان نبوت زير بار هيچ نوع حكومت أموى نخواهند رفت به همين جهت پيشوايان بزرگ شيعه هميشه خطر بزرگى براى حكومتهاى ظالم و ستمگر به شمار مى رفتند و حتى در زمانى كه ائمه (عليه السلام) خانه نشين بودند و هيج قدرت ظاهرى در اختيار نداشتند، باز تحت نظر بودند و رعب عجيبى در دلهاى حكام اموى افكنده بودند.
سياست هشام دربارهء علويان نيز از اين سياست محلى مستثنى نبود. او بيش از هر يك از خلفاى معاصر، به امام باقر (عليه السلام) و نسبت به ديگر علويان سختگيرى مى نمود و براى آزار و اذيت آنان از كوچكترين فرصت غفلت نمى نمود. شهيد نمودن زيد بن على بن الحسين (عليه السلام)، نيز جزئى از همين برنامهء كلى بود.
انقلاب زيد بن على بن الحسين (عليه السلام) زيد بن على (عليه السلام) برادر امام باقر (عليه السلام) يكى از بزرگان و رجال با فضيلت و عالىقدر خاندان نبوت، و مردى دانشمند، زاهد، پرهيزكار، و شجاع و دلير بود. (1) او صاحب كمالات علمى و داراى آثار قرآنى بود و گويند: او صداى دلنشينى داشت و مردم را با آواى ملكوتى قرآن، به سوى اهداف انقلابى خود مجذوب مى كرد.
اين عالم علوى از مشاهدهء صحنههاى ظلم و ستم و تاخت و تازهاى حكومت اموى، فوق العاده ناراحت بود و عقيده داشت كه بايد با قيام مسلحانه، حكومت فاسد اموى را واژگون ساخت.
هشام كه از روحيه انقلابى زيد آگاه بود، در صدد بود او را با دسيسه اى از ميان برداشته و خود را از خطر او نجات بخشد.
هشام نقشهء خائنانه اى كشيد تا از اين رهگذر مقاصد شوم خود را اجرا كند. به دنبال