و پاينده و بينندهاى. غنون بر تو روا نيست. و آن كه تو را بدين صفت نداند هيچ نعمت را مقر نيست تو آن خداوندى كه رد سائل بر تو روا نباشد، آن كه دعا كند از مؤمنان بر درگاهت، سائل را باز ندارى. بار خدايا! چون مرگ و گور حساب را ياد كنم چگونه از دنيا بهرهء پس از تو خواهم؟ از آن كه تو را دانم و از تو جويم از آن كه تو را مى خواهم راحتى در حال مرگ بى برگ و عيش در حال حساب بى عفاف اين مى گفتى و مى گريستى تا شبى او را كسى گفت: يا سيدى چند گوئى؟ گفت: اى دوست يعقوب را يك يوسف گم شده بود چنان بگريست (عليه السلام) كه چشمهايش سفيد شد من ده كس از اجداد خود يعنى حسين (عليه السلام) و قبيلهء او را در كربلا گم كرده ام از آن كه در فراق ايشان ديده ها سفيد كنم و اين مناجات به عربى بود و به غايت فصاحت. ما ترك تطويل كرده معانى آن را به پارسى در آورديم تا مكرر نشود و به جهت تبرك ختم كتاب را ذكر او كرديم اين بگفت و جان به حق تسليم كرد (قدس سره) نفعنا الله عن أسلافه وحشرنا مع أجداده ومعه آمين يا رب العالمين... ". (1) 6. گفتار يافعى:
گفتار يافعى: عبد الله بن أسعد يافعى (م 755 ه): صاحب كتاب " مرآة الجنان وعبرة اليقظان في معرفة ما يعتبر من حوادث الزمان وتقلب أحوال الإنسان " كه به تاريخ يافعى معروف است دربارهء امام باقر (عليه السلام) چنين مى نويسد:
" ابوجعفر باقر محمد فرزند زين العابدين على فرزند حسين بن على بن ابيطالب - رضوان خدا بر همهء آنان باد! - يكى از ائمهء دوازده گانه در اعتقاد اماميه است او پدر جعفر صادق وملقب به " باقر " بود او را به اين جهت " باقر " گفته اند كه علم را شكافت و توسعه داد دربارهء او شاعر گويد: اى شكافندهء علم براى پرهيزگاران و اى بهترين كسى كه روى كوههاى حجاز لبيك گفتى و صداى توحيد سر دادى ".
7. گفتار ابن هيثم:
شهاب الدين احمد بن هيثم، مصرى سعدى (909 - 973 ه): دانشمند شافعى