اميه حقى در آن ندارند. ولى متأسفانه پس از مرگ او، كه يزيد بن عبد الملك به خلافت رسيد، مجددا فدك را از بنى هاشم پس گرفت وتيول بنى اميه قرار داد! (1) گويا با توجه به روش نسبتا عادلانهء عمر بن عبد العزيز و خدمات او به خاندان پيامبر (صلى الله عليه وآله) بود كه امام باقر (عليه السلام) مى فرمود: " عمر بن عبد العزيز نجيب دودمان بنى اميه است... ". (2) 4. يزيد بن عبد الملك پس از مرگ عمر بن عبد العزيز، برادرش يزيد بن عبد الملك روى كار آمد، يزيد مردى عياش و خوشگذران و لاابالى بود و به هيچ وجه به اصول اخلاقى و دينى پايبند نبود. از اين رو ايام خلافت او يكى از سياه ترين و تاريك ترين ادوار حكومت بنى اميه به شمار مى رود و در زمان حكومت وى، هيچ گونه فتح و پيروزى و هيچ حادثه درخشانى در جامعهء اسلامى اتفاق نيفتاد.
او كه در زمان خلافت عمر بن عبد العزيز، وليعهد بود، چهرهء حقيقى و ماهيت خود را در وراى ظاهر فريبنده و قيافهء مقبولى پوشانده بود و از اين رهگذر افكار عمومى را به سوى خود جلب نموده بود به همين جهت خلافت او نخست با استقبال مردم روبرو شد خاصه آنكه وى در نخستين روزهاى زمامدارى، اعلام كرد كه برنامهء خليفهء پيشين را ادامه خواهد داد. اين وعده براى مردمى كه طعم شيرين اجراى حق و عدالت را (ولو به صورت نسبى و در مدتى كوتاه) چشيده بودند، نويد اميدبخشى بود. ولى طولى نكشيد كه اين انتظار مبدل به يأس و نوميدى گرديد زيرا پس از آنكه چند صباحى از زمامدارى وى گذشت، برنامه عوض شد و وعده ها همه پوچ از آب در آمد!
يزيد براى آنكه سرپوشى بر اعمال نارواى خود بگذارد، و براى آنكه خود را از هر گونه گناه و انحرافى تبرئه كند، با تمهيداتى چهل نفر از رجال و پيرمردان را وادار نمود به مصونيت او از گناه و عصيان شهادت بدهند. اين عده شهادت دادند كه هيچگونه حساب و