كنند، آيا اجازه مى دهد كه از نوشتن سخنان و احاديث رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كه همگى در اعتبار و ارزش، عدل قرآن و قرين وحى است و مى تواند مشعل فروزان روشنگرى و تفسير ايات در اعصار و قرون بعدى باشد، نهى و جلوگيرى به عمل آيد؟
آيا احاديث پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) كه همگى آموزش و وحى الهى است به اندازهء چند دينار وام ارزش ندارد كه ضبط و ثبت گردد؟
شايد اين نوع مطالب مربوط به جلوگيرى از ضبط حديث، توطئه اى از سوى توطئه گران سياسى بوده باشد تا اهميت و ارزش كار گرد آورندگان حديث و حاملان علوم رسالت را بى ارزش يا كم اعتبار جلوه دهند.
گرچه شايد واقعا انگيزهء حفظ و صيانت قرآن را نيز داشته باشد، ولى اين جلوگيرى چرا در مورد ادبيات و اشعار و چكامهها و ايام عرب و مغازى نبوده است؟ از سوى ديگر، قرآن به وسيلهء حافظههاى قوى و نيرومند و با نگارش و ضبط كامل آن چنان مضبوط بود كه احدى نمى توانست چيزى بر آن افزوده يا كم نمايد و مسلمانان هميشه در جريان امر بودند.
گويا اين موضوع حقيقت دارد كه خليفهء دوم طى بخشنامه اى از نوشتن احاديث جلوگيرى به عمل آورد. اين بخشنامه آثار زيانبار و لطمههاى بى شمارى را بر فرهنگ غنى وميراث الهى وارد آورد. اين بخشنامه تا مدت ى حكومت داشت تا آنكه آثار سوء آن به رأى العين محسوس و مشاهده گرديد. سرانجام عمر بن عبد العزيز " ابى بكر بن حزم " يكى از علماى بزرگ مدينه نوشت: " انظر ما كان من حديث رسول الله فاكتبه فانى خفت درس العلم وذهاب العلماء " (احاديث پيامبر را مورد توجه قرار دهيد و آنچه را صحيح مى دانيد بنويسيد. من از نابودى علم و دانشمندان آن، بيمناكم) حديثى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شايد مدافعان ضبط و نگهدارى حديث بيش از هر انگيزه و عامل، از اين سخن پربار رسول خدا (صلى الله عليه وآله) الهام مى گرفتند: " خداوند شاد كند بنده اى را كه سخنان مرا شنيده، به خاطر بسپارد و براى كسى كه آن را نشنيده است، روايت كند ". اين سخن گرانبها بارها