عبد العزيز بيعت كردند. (1) عمر بن عبد العزيز كه وارث وضع پريشان توده ها، و شاهد امواج خشم و تنفر شديد مردم از دستگاه خلافت بود، از آغاز كار، به زخمهاى مردم محروم و ستم كشيده، مرحم نهاد وطى بخشنامه اى به استانداران و نمايندگان حكومت مركزى در ايالات مختلف چنين نوشت: " مردم دچار فشار و سختى، و دستخوش ظلم و ستم گشته اند وآئين الهى در ميان آنان وارونه اجرا شده است، زمامداران و فرمانروايان ستمگر گذشته، با مقررات و بدعتهاى بدى كه اجرا نموده اند، جان مردم را به لب رسانده اند كمتر در صدد اجراى حق و رفتار ملايم و عمل نيك بوده اند. اينك بايد گذشته ها جبران گردد و اين گونه اعمال به كلى موقوف شود.
از اين پس هر كس عازم حج باشد، بايد مقررى او را زودتر بپردازيد تا رهسپار سفر شود، هيچ يك از شما حق نداريد پيش از مشاوره با من، كسى را كيفر كنيد، دست كسى را ببريد يا احدى را به دار بياويزيد ". (2) مبارزه با فساد و تبعيض علاوه بر اين، عمر بن عبد العزيز پس از استقرار حكومت خود، اسبها و مركبهاى مخصوص دربار خلافت را به مزايدهء علنى گذاشت و پول آنها را به صندوق بيت المال برگردانيد و به همسر خود " فاطمه " دختر عبد الملك دستور داد تمام جواهرات و اموال و هداياى گرانبهائى را كه پدر و برادرش از بيت المال به وى بخشيده اند به بيت المال برگرداند و اگر دل از آنها برنمىكند، خانه ى او را ترك گويد. فاطمه اطاعت نمود تمام جواهرات و زيور آلاتى را كه متعلق به بيت المال بود، تحويل بيت المال داد. (3) عمر بن عبد العزيز نه تنها همسر خود را با قانون عدل و داد آشنا كرد و حق مردم را از