حديث و سنت مد نظر قرار گيرد، نه روش خلفا يا زمامداران كه نوعا جنبهء انفعالى و مقطعى و تأثر از مسائل روز را دارند، نه سنديت و كاشفيت از متن معارف اسلام. اينك براى درك حقيقت به سراغ گفتار يكى از اساطين علم و ادب مىرويم.
گفتار استاد علامهء طباطبائى (قدس سره) استاد بزرگوار پس از بررسى روايات هر دو طرف، اظهار مى دارند:
" در قرن اول و دوم، هنگامى كه مردم اطراف ابوهريره، سمرة بن جندب، نعمان بن بشير، كعب الأحبار، عكرمه، مروان، عمروعاص و... را گرفته بودند وحديث دريافت مى كردند، شيعه اطراف أمير المؤمنين (عليه السلام) و فرزندان گراميش گرد آمده بودند و به فراگرفتن حديث مشغول بودند وعلى (عليه السلام) بر خلاف نظريهء خلفاى پيش از خود، درس و تدوين حديث را تجويز، بلكه واجب كرد، همانطورى كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) دستور تعلم و تعليم را مى داد و مى فرمود: " تذاكروا الحديث فإنكم إلا تفعلوا يندرس " حديث را مذاكره كنيد، زيرا اگر مذاكره نكنيد حديث از بين مى رود ".
با توجه به مراقبت دائمى و اعتناى اهل بيت عصمت (عليها السلام) است كه در متون اوليه مى خوانيم كه كتاب يا كتابهايى به املاى پيامبر اسلام و نگارش على (عليه السلام) تأليف شده و در نزد اهل بيت (عليها السلام) موجود بوده است، و همواره به آنها استناد و افتخار مى كرده اند، كتابهايى كه به اسامى مختلف به اين ترتيب آمده است:
" كتاب على (عليه السلام)، يا كتاب على (عليه السلام) با املاى رسول الله (صلى الله عليه وآله) " يا " صحيفة الفرائض " كتاب الأدب. حال چه اين كتب، يكى بوده و يا متعدد باشد، به طور قطع منبع علوم و معارف متنوع ى بوده است. در اين باره بزرگان اهل سنت مانند بيهقى، در سنن كبرى (ج 8، ص 26 و 30) و متقى هندى كنز العمال (ج 3، ص 87 و 305) و امام شافعى در مسند (ج 2، ص 97 و 104) و امام احمد در مسند (ج 1، ص 79، 80، 100، 112، 119، 126 و 152) ومسلم در صحيح خود (ج 4، ص 217) در باب " كتاب علم و من تبراء من مواليه " از اين كتاب نقل كرده اند و از نقل آنها معلوم مى شود كه كتاب على (عليه السلام) مشتمل بر احكام زكات، ديات، اخلاق، و پيشگوييهاى نيز بوده است و از نقل ابن ابى الحديد (ج 2، ص 211)