مى رود و آن اينكه به موازات بنيانگذارى معابد و مساجد، بيمارستانهاى عمومى و آسايشگاههائى نيز براى نگهدارى معلولين و مجذومين و سالمندان تأسيس نمود و دستور داد افراد ناقص العضو و بى پناه و از كار افتاده زير چتر حمايت حكومت اسلامى قرار گيرند و افراد جذامى كه آميزش آنها با مردم، خطر سرايت اين بيمارى، به ديگر افراد را در برداشت، در اماكن خاصى نگهدارى شوند. او براى بيماران زمين گير، خدمتكار تعيين نمود و براى نابينايان افرادى را استخدام كرد تا عصاكش و خدمتگذار آنان باشند، او دستور مى داد كه كودكان يتيم را ختنه كنند و براى تعليم و تربيت آنان مربيان و معلمانى مى گماشت. (1) گسترش فتوحات دوران خلافت وليد، دورهء فتح و پيروزى بود، در زمان او قلمرو دولت اموى از شرق و غرب، وسعت يافت، او در نتيجهء آرامشى كه در عصر وى در كشور حكمفرما شده بود، توانست دنبالهء فتوحاتى را كه در عصر خلفاى سابق، انجام يافته بود، بگيرد. به همين جهت قلمرو حكومت وى از طرف شرق و غرب، توسعه يافت و هند و كابل و كاشمر و طوس و مناطق مختلف و وسيع ديگر، به كشور پهناور اسلامى پيوست و فتوحات او تا اندلس امتداد يافت. و نيروهاى امپراتورى اندلس، از قواى " موسى بن نصير " فرمانده ء دلير مسلمانان به وسيله " طارق بن عزيز سيوطى "، شكست خورد و اين كشور به دست مسلمانان افتاد. (2) على رغم نقاط روشنى كه در زندگى وليد از نظر عمران و آبادانى به چشم مى خورد، وى داراى نقاط ضعف بسيار و انحرافهاى آشكارى نيز مى باشد كه در بررسى زندگى وى نبايد ناگفته بماند. بنا به گفته مورخان، وليد مردى ستمگر و ظالم و خونريز بود. (3)
(٨٩٠)