خلق زمين و آسمان.
بار خدايا! چون مرگ و گور و حساب را ياد كنم چگونه دل را به دنيا شاد كنم؟ و چون نامه را ياد كنم چگونه با چيزى از دنيا قرار گيرم؟ و چون ملك الموت را ياد كنم چگونه از دنيا بهره پذيرم؟ پس از تو خواهم از آنچه تو را دانم و از تو جويم از آنچه تو را مى خوانم راحتى اندر حال مرگ بى عذاب، و عيش اندر حال حساب بى عقاب.
اين جمله مى گفتى و گريستى تا شبى وى را گفتم:
يا سيدى و سيد آبائى! چند گوئى و تا كى خروش كنى؟ فرمود: اى دوست، يعقوب را يك يوسف گم شد، چندان به گريست كه چشمهاى مباركش سفيد گشت، و من هيجده كس را با جد خود حسين بن على وقتيلان كربلا (عليه السلام) گم كرده ام، كه از آن بارى [نباشم] كه اندر فراق ايشان چشمها سفيد كنم والسلام و الإكرام.
و از آن حضرت كرامات بسيار وخرق عادات بى شمار، در كتابهاى معتبره مذكور و مسطور است از آن جمله ابوبصير روايت مى كند كه نزديك ابى جعفر امام محمد باقر (عليه السلام) شدم و گفتم: شمائيد وارثان رسول خدا؟ گفت: آرى. گفتم: اكنون شما قادريد بر آن گه مردگان را زنده كنيد و آن كه داء برص را بسازيد؟ گفت: آرى به فرمان خداى تعالى. آن كه مرا گفت: به نزديك من آى يا ابامحمد! نزديك وى شدم دست به روى و چشم من ماليد، چشمم روشن گشت چنان كه آفتاب بديدم و زمين و خانهها و هر چه در آن خانه بود، بديدم. آن گاه مرا گفت: دوست مى دارى كه همچنين باشى و تو را باشد آنچه مردمان را بود و بر تو بود آنچه برايشان بود روز قيامت، يا همچنان كورى كه بودى و تو را بود بهشت خالص؟ گفتم: همچنان شوم كه بودم. وى دست بر چشم بسود همچنان شدم كه بودم.
صاحب " روضات الجنان " پس از ذكر چند كرامت از آن حضرت، در پايان مى نويسد:
" كرامات وخرق عادات آن حضرت فزون از آن است كه [به] حيز تحرير و تقرير