امام سجاد (عليه السلام) با كمال بى اعتنائى به موضوع، گفت: اين كار از دو نظر چندان مهم نيست يكى آنكه خداوند به اين كافر مهلت زندگى، نخواهد داد كه نقشه ى شوم خود را عملى نمايد، ديگر آنكه ما چاره آسانى از جلوگيرى مرام شوم او داريم و آن اين است كه دستور ده صنعتگران حاضر شوند و براى سكهء نوساز اسلامى قالب تهيه نمايند به يك روى آن كلمهء توحيد " شهد الله انه لا إله الا هو " و در روى ديگر " محمد رسول الله " باشد و در اطراف آن نام و شهر و تاريخ آن سال را ضرب كنند.
سپس براى آنكه سكهء مخصوص براى مسلمانان به وزن هفت دهم مثقال بسازند كه وجه امتياز سكه مسلمانان بوده باشد به بعدالملك فرمود دستور ده، سكه كه مجموع وزن آن ده مثقال است با ده سكه ديگر كه مجموع وزن آن شش مثال است به ضميمهء ده سكه كه وزن آن مجموعا پنج مثقال است كه جمعا وزن سى عدد سكه مزبور بيست و يك مثقال مى شود به هم مخلوط كرده ذوب نمايند آن گاه آن را به سى قسمت تقسيم كنند وزن هر يك هفت دهم مثقال مى شود.
و آن گاه دستور بده قالبهائى از شيشه براى آنها بسازند تا بدون كوچكترين كم و كاستى، سكه ها را يكنواخت ضرب كنند و درهم را به اين وزن و دينار را به وزن يك مثقال بسازند آن گاه على بن الحسين (عليه السلام) به عبد الملك سفارش كرد اين سكه را در ساير شهرهاى مختلف اسلامى نيز، با قيد تاريخ و محل آن ضرب كنند تا همه مردم با آن داد و ستد نمايند و كسانى را كه با غير درهم و دينار اسلامى معامله نمايند مجازات كنند تا به مرور ايام پول اسلامى به جاى پول بيگانه جايگزين گردد.
عبد الملك تمام دستورات محمد بن على بن الحسين (عليه السلام) را عملى ساخت آن گاه فرستادهء امپراطور روم را برگردانيد و در جواب چنين نوشت:
خداوند تو را از نيل به مرامى كه داشتى بازداشت عنقريب پول جديد اسلامى در بازار مسلمين رواج يافته حاجى به پول شما نخواهد داشت و به فرمانداران دستور اكيد داده ام كه پارچه ها و درهم و دينار رويم را عموما از دسترس مسلمانان خارج سازند.
هنگامى كه امپراطور نامه عبد الملك را خواند با مشاورين خود به مشورت پرداخت