است آن را به صورت اولش در آورد و چنانچه قيمت آن به واسطه تغيير دادن از اولش كمتر شود بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد، پس طلائى را كه غصب كرده اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگويد بايد به صورت اولش در آورى، در صورتى كه بعد از آب كردن، قيمت آن از پيش از گوشواره ساختن كمتر شود، بايد تفاوت آن را بدهد.
(مسأله 2565) اگر در زمينى كه غصب كرده زراعت كند، يا درخت بنشاند زراعت و درخت و ميوه آن مال خود او است، و چنانچه صاحب زمين راضى نباشد كه زراعت و درخت در زمين او بماند، كسى كه غصب كرده بايد فورا زراعت يا درخت خود را اگر چه ضرر نمايد از زمين بكند و نيز بايد اجاره زمين را در مدتى كه زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد و خرابيهائى را كه در زمين پيدا شده، درست كند مثلا جاى درختها را پر نمايد، و اگر بواسطه اينها قيمت زمين از اولش كمتر شود، بايد تفاوت آن را هم بدهد. و نمىتواند صاحب زمين را مجبور كند كه زمين را به او بفروشد، يا اجاره دهد. و نيز صاحب زمين نمىتواند او را مجبور كند كه درخت يا زراعت را به او بفروشد.
(مسأله 2566) اگر صاحب زمين راضى شود كه زراعت و درخت در زمين او بماند، كسى كه آن را غصب كرده، لازم نيست درخت و زراعت را بكند ولى بايد اجاره آن زمين را از وقتى كه غصب كرده تا وقتى كه صاحب زمين راضى شده بدهد.
(مسأله 2567) اگر چيزى كه غصب كرده از بين برود، در صورتى كه مثل گاو و گوسفند باشد كه از جهت خصوصيات شخصى قيمت آن در نظر عقلاء با قيمت فرد ديگرى فرق دارد، بايد قيمت آن را بدهد و چنانچه قيمت بازار آن فرق كرده باشد بايد قيمت وقتى را كه غصب كرده بدهد، و احتياط مستحب آنست كه بالاترين قيمتى را كه از زمان غصب تا زمان تلف داشته بدهد.
(مسأله 2568) اگر چيزى را كه غصب كرده و از بين رفته مانند گندم و جو باشد كه قيمت افرادش از جهت خصوصيات شخصيه با هم فرق ندارد، بايد