دوباره نماز ظهر را بخواند، تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده اول خوانده است.
(مسأله 1387) اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر يا دو نماز ظهر يا دو نماز عصر از او قضا شده و نمىداند كدام اول قضا شده است چنانچه دو نماز چهار ركعتى بخواند به نيت اين كه اولى قضاى نماز روز اول و دومى قضاى نماز روز دوم باشد در حاصل شدن ترتيب كافيست.
(مسأله 1388) اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا يا يك نماز عصر و يك نماز عشا از او قضا شود، و نداند كدام اول قضا شده است، بهتر آنست كه طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب بجا آورده است، مثلا اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا از او قضا شده و اولى آنها را نمىداند، اول يك نماز ظهر بعد از آن يك نماز عشا، دوباره يك نماز ظهر بخواند، يا اول يك نماز عشا بعد يك نماز ظهر، دوباره يك نماز عشا بخواند.
(مسأله 1389) كسى كه مىداند يك نماز چهار ركعتى نخوانده ولى نمىداند نماز ظهر است يا نماز عشا، اگر يك نماز چهار ركعتى به نيت قضاى نمازى كه نخوانده بجا آورد كافيست، و نسبت به جهر و اخفات مخير مىباشد.
(مسأله 1390) كسى كه پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمىداند اولى آنها كدامست، چنانچه نه نماز به ترتيب بخواند مثلا از نماز صبح شروع كند و بعد از آن كه ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند يقين به ترتيب حاصل نموده است.
(مسأله 1391) كسى كه مىداند نمازهاى پنجگانه او هر كدام از يك روز قضا شده و ترتيب آنها را نمىداند، بهتر اين است كه نماز پنج شبانه روز را بخواند، و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده نماز شش شبانه روز را بخواند و همچنين براى هر نمازى كه به نمازهاى قضاى او اضافه شود يك شبانه روز بيشتر بخواند تا يقين كند به ترتيبى كه قضا شده بجا آورده است، مثلا اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد نماز هفت شبانه روز را قضا نمايد.