بر اثر اين نهضتها، حكومت بنى اميه دستخوش ضعف و تزلزل گرديد و با قيام " عبد الله بن زبير " در مكه، و دعوت مردم به سوى خود، بر ضعف آن افزوده شد ولى در دوران حكومت " عبد الملك بن مروان " كه بساط دعوت " عبد الله بن زبير " برچپده شد، تا حدودى حكومت اموى جان تازه اى به خود گرفت و ستمگريها و جنايتها دوباره آغاز شد.
حكومت او درست بيست و يك سال طول كشيد و پس از مرگ او، پسرش " وليد " بر مسند حكومت تكيه زد. در اين مدت عناصر خون آشام و مزدوران بنى اميه، بر جان و مال مسلمانان تسلط يافتند، عرصهء پهناور كشور اسلامى را بر رجال اسلام و مردان علم و فضيلت، تنگ مى نمودند در دربار زمامداران اموى، شاعران دربارى، و مديحه سرايان متملق و قصه گويان هرزه گرد و چاپلوسان بى مقدار احترام و منزلتى پيدا نموده بودند.
پيشواى چهارم حضرت " على بن الحسين (عليه السلام) " پدر امام باقر (عليه السلام) كه ناظر اين صحنههاى ناراحت كننده بود، در تمام اين مدت با تأثر واندوه به سر مى برد و هيچ گونه آزادى عمل، براى نشر تعاليم درخشان اسلام، و تشكيل مجامع علمى نداشت. و لذا غالبا حقايق و معارف الهى را به صورت مناجات و راز و نياز در قالب دعا بيان مى نمود. صحيفهء سجاديه اش نمودار روشنى از سينهء پر التهاب و دردمند و علم و دانش مواج آن حضرت، مى باشد. سرانجام آنچنان كه گذشت امام چهارم (عليه السلام) پس از رنجهاى فراوان، در سال 95 هجرى ديده از جهان فرو بست و با قلبى اندوهگين به جهان باقى شتافت، ولى از اين جهت شكرگزار خداوند منان بود كه فرزند برومندش، حضرت باقر (عليه السلام) وارث علوم و معارف، و پاسدار آئين اسلام و عهده دار ارشاد و هدايت جامعهء اسلامى پشت سر او خواهد بود، با گذشت زمان و فرو نشستن طوفان و فراهم بودن زمينه و شرايط مساعد، علوم او را در جامعهء اسلامى نشر خواهد داد. حضرت باقر (عليه السلام) (1) به هنگام وفات پدر، قريب سى و