پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله)، و فرزند زادهء او، امام باقر (عليه السلام) شكافندهء علوم و معارف الهى بوده باشد؟
نكتهء قوتى در زندگى امام باقر (عليه السلام) وجود دارد اينكه اواخر زندگى آن امام همام، مقارن با افول ستارهء قدرت " بنى اميه " و ضعف و ناتوانى اين حزب جاهلى و نژاد دوست، و روى كار آمدن فرزندان عباس بود، و اين دو نيروى متخاصم در حال برخورد سياسى و نظامى بودند فرصتى پيش آمده بود زود گذر و شتابان و طبعا آن قيد و بندهاى شديدى كه از يك سو مردم مسلمان را رنج مى داد، و از سوى ديگر خاندان پيامبر را محدود مى ساخت و همچون ابرى سياه و ظلمانى، جلو تابش انوار آنان را گرفته بود، زدوده مى شد، و مسلمانان مى توانستند از نقاط مختلف به اين سرچشمه ى نور و علم نزديك گردند و از سرچشمههاى معرفت و حكمت آن سيراب شوند.
او كه در چهار سالگى از نزديك حوادث خونين كربلا را با چشم خود ديده بود، و در خلال سفر به شام، شاهد قهرمانيهاى عمه قهرمانش زينب كبرى آن شير زن كربلا بود، و ساليان متمادى در مكتب حكمت آفرين پدر بزرگوارش امام سجاد (عليه السلام) پرورش يافته بود، با شهامت و شجاعت پرچم انقلاب علمى را در محيط اسلامى به دوش مى كشيد و همانطور كه جابر بن عبد الله انصارى از قول جدش رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به حضورش عرض كرد به حق شايستهء لقب " باقر " و شكافندهء علوم الهى گرديده بود.
فاجعهء خونين كربلا در سال 61 هجرى، وجدان دينى جامعه را بيدار كرد و به روح مبارزه با ظلم و فساد، نيروى تازه اى بخشيد و منشأ پيدايش نهضتها و انقلابهاى خونينى بر ضد حكومت اموى، و به منظور خونخواهى شهيدان خاندان عاليقدر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) گرديد و مردم را تا حدود زيادى با ماهيت حكومت اموى آشنا ساخت و آزادى خواهانى سر بلند كردند، قيام سليمان بن صرد در سال 64 ه. ق و قيام مختار بن ابى عبيدهء ثقفى در سال 65 ه. ق حركت علويان در نقطه نقطهء ديار اسلامى و بالأخره قيام پرشكوه زيد بن على بن حسين چندين سال بعد (120 ه. ق) نمونههايى بس اندك از سلسله قيامها و نهضتهاى اين دورانها بود.