نسبت مخارج حروفى كه به جهت قطع زبان از بين رفته است ملاحظه نمايند و ديه تمام را نسبت به مخارج حروف تقسيم كنند و نسبت آن مقدار را بدهد و اولى اين است كه با مقدارى كه در ملاحظه مساحت يعنى نصف يا ثلث يا ربع و مانند اينها واجب مىشود ملاحظه نموده هر كدام بيشتر است آن را بدهد.
(پنجم) تمام دندانهاى كسى را از بين ببرد و در صورتى كه بعضى از دندانها را از ببرد در صورتى صاحب دندان مرد باشد بايد براى هر دندانى از دندانهاى جلو كه دوازده عدد است پانصد درهم ديه بدهد و براى هر يك از دندانهاى ديگر كه هيجده عدد است دويست و پنجاه درهم بدهد و اگر زن باشد ديه آن تا به مقدارى كه به ثلث ديه نرسد با ديه مرد مساوى است و در صورتى كه به ثلث برسد ديه دندانهاى او نصف ديه دندانهاى مرد است.
(ششم) هر دو دست كسى را از بند جدا كند و اگر يك دست را از بند جدا كند، بايد نصف ديه كشتن مثل او را بدهد.
(هفتم) ده انگشت كسى را ببرد و ديه انگشت ابهام ثلث ديه دست و ديه ساير انگشتها سدس است و ديه در زن اگر به ثلث برسد نصف ديه مرد است.
(هشتم) هر دو پستان زنى را ببرد و اگر يكى از آنها را ببرد، بايد نصف ديه كشتن مثل او را بدهد.
(نهم) هر دو پاى كسى را تا مفصل يا همه ده انگشت پا را ببرد و ديه هر انگشت پا مثل ديه آن انگشت از دست است.
(دهم) تخمهاى مردى را از بين ببرد.
(يازدهم) طورى به كسى آسيب برساند كه عقل او را از بين برود. و اگر پشت كسى را طورى بشكند كه ديگر درست نشود بايد تمام ديه را بدهد اگر چه احوط اين است كه رجوع به صلح شود.
(مسأله 2809) اگر اشتباها كسى را بكشد بايد علاوه بر ديه كه در مسأله (2806) گفته شد خود قاتل يك بنده آزاد كند و اگر نتواند بنده آزاد كند دو ماه پى در پى روزه بگيرد و اگر اين را هم نتواند شصت فقير را سير كند و اگر