به واسطه شير خوردن آن زن بر او حرام شده، مثلا بگويد شير مادر او را خورده چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمىتواند با آن زن ازدواج كند، و اگر بعد از عقد بگويد و خود زن هم حرف او را قبول نمايد، عقد باطل است پس اگر مرد با او نزديكى نكرده باشد، يا نزديكى كرده باشد ولى در وقت نزديكى كردن، زن بداند بر آن مرد حرام است، مهر ندارد و اگر بعد از نزديكى بفهمد كه بر آن مرد حرام بوده، شوهر بايد مهر او را مطابق زنهائى كه مثل او هستند بدهد.
(مسأله 2504) اگر زن پيش از عقد بگويد بواسطه شير خوردن بر مردى حرام شده، چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمىتواند با آن مرد ازدواج كند و اگر بعد از عقد بگويد، مثل صورتى است كه مرد بعد از عقد بگويد كه زن بر او حرام است و حكم آن در مسأله پيش گفته شد.
(مسأله 2505) شير دادنى كه علت محرم شدن است به دو چيز ثابت مىشود: (اول) خبر دادن عدهاى كه انسان از گفته آنان يقين يا اطمينان پيدا كند. (دوم) شهادت دو مرد عادل يا يك مرد و دو زن يا چهار زن كه عادل باشند، ولى بايد شرائط شير دادن را هم بگويند مثلا بگويند ما ديدهايم كه فلان بچه بيست و چهار ساعت از پستان فلان زن شير خورده و چيزى هم در بين نخورده و همچنين ساير شرطها را كه در مسأله (2483) گفته شد شرح دهند.
(مسأله 2506) اگر شك كنند به مقدارى كه علت محرم شدن است بچه شير خورده يا نه، يا گمان داشته باشند كه به آن مقدار شير خورده، بچه به كسى محرم نمىشود ولى بهتر آنست كه احتياط كنند.