پيش از تمام شدن عده، شوهر او مسلمان شود عقد او به حال خود باقى مىماند ولى اين حكم نيز محل اشكال است و البته احتياط ترك نشود.
(مسأله 2460) اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهرى بيرون نبرد و مرد هم قبول كند، نبايد زن را بدون رضايتش از آن شهر بيرون ببرد.
(مسأله 2461) اگر زنى از شوهر سابقش دخترى داشته باشد، شوهر بعدى مىتواند آن دختر را براى پسر خود كه از اين زن نيست عقد كند و نيز اگر دخترى را براى پسر خود عقد كند، مىتواند با مادر آن دختر ازدواج نمايد.
(مسأله 2462) اگر زنى از زنا آبستن شود، در صورتى كه خود آن زن يا مردى كه با او زنا كرده، يا هر دوى آنان مسلمان باشند، براى آن زن جايز نيست بچه را سقط كند.
(مسأله 2463) اگر كسى با زنى زنا كند، چنانچه بعد از استبراء به نحوى كه در مسأله (2408) گفته شد او را عقد كند و بچهاى از آنان پيدا شود، در صورتى كه ندانند از نطفه حلال است يا حرام، آن بچه حلالزاده است.
(مسأله 2464) اگر مرد نداند كه زن در عده است و با او ازدواج كند چنانچه زن هم نداند و بچهاى از آنان به دنيا آيد، حلال زاده است و شرعا فرزند هر دو مىباشد. ولى اگر زن مىدانسته كه در عده است و تزويج در عده جايز نيست شرعا بچه فرزند پدر است و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به يكديگر حرام مىباشند.
(مسأله 2465) اگر زن بگويد يائسهام نبايد حرف او را قبول كرد ولى اگر بگويد شوهر ندارم، حرف او قبول مىشود.
(مسأله 2466) اگر بعد از آن كه انسان با زنى كه گفت شوهر ندارم ازدواج كرد، و بعدا كسى بگويد آن زن شوهر داشته، چنانچه شرعا ثابت نشود كه زن شوهر داشته نبايد حرف آن كس را قبول كرد.
(مسأله 2467) تا دو سال پسر يا دختر تمام نشده، پدر نمىتواند او را از مادرش جدا كند. و احوط و اولى آنست كه دختر را تا هفت سال از مادرش جدا نكند.