اجازه دادهاند، از سهم آنان مىشود برداشت.
(مسأله 582) كفن زن بر شوهر است، اگر چه زن از خود مال داشته باشد و همچنين اگر زن را به شرحى كه در احكام طلاق گفته مىشود، طلاق رجعى بدهند و پيش از تمام شدن عده بميرد، شوهرش بايد كفن او را بدهد و چنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد، ولى شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.
(مسأله 583) كفن ميت بر خويشان او واجب نيست، اگر چه از كسانى باشد كه مخارج او در حال زندگى بر آنان واجب باشد.
(مسأله 584) احتياط واجب آن است كه هر يك از سه پارچه كفن به قدرى نازك نباشد كه بدن ميت از زير آن پيدا باشد.
(مسأله 585) كفن كردن با پوست مردار و چيز غصبى، اگر چه چيز ديگرى هم پيدا نشود، جايز نيست. و چنانچه كفن ميت غصبى باشد و صاحب آن راضى نباشد بايد از تنش بيرون آورند، اگر چه او را دفن كرده باشند.
(مسأله 586) كفن كردن ميت با چيز نجس و با پارچه ابريشمى خالص، و بنابر احتياط با پارچهاى كه با طلا بافته شده جايز نيست، ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.
(مسأله 587) كفن كردن با پارچهاى كه از پشم يا موى حيوان حرام گوشت يا پوست حيوان حلال گوشت تهيه شده، بنابر احتياط در حال اختيار جايز نيست، ولى اگر كفن از مو و پشم حيوان حلال گوشت باشد اشكال ندارد اگر چه احتياط مستحب آن است كه با اين دو هم كفن ننمايند.
(مسأله 588) اگر كفن ميت به نجاست خود او، يا به نجاست ديگرى نجس شود چنانچه كفن ضايع نمىشود، بايد مقدار نجس را بشويند يا ببرند اگر چه بعد از گذاشتن در قبر باشد، و اگر شستن يا بريدن آن ممكن نيست در صورتى كه عوض كردن آن ممكن باشد، بايد عوض نمايند.
(مسأله 589) كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته اگر بميرد، بايد مثل ديگران كفن شود، و پوشاندن سر و صورتش اشكال ندارد.
(مسأله 590) مستحب است انسان در حال سلامتى، كفن و سدر و كافور خود را تهيه كند.