وقتى كه آن زن در عقد او است نمىتواند با خواهر آن زن ازدواج نمايد.
(مسأله 2400) اگر زن خود را به ترتيبى كه در كتاب طلاق گفته مىشود، طلاق رجعى دهد، در بين عده نمىتواند خواهر او را عقد نمايد، ولى در عده طلاق بائن مىتواند با خواهر او ازدواج نمايد و در عده متعه احتياط واجب آنست كه ازدواج نكند.
(مسأله 2401) انسان نمىتواند بدون اجازه زن خود با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج كند ولى اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نمايد و بعدا زن اجازه نمايد اشكال ندارد.
(مسأله 2402) اگر زن بفهمد شوهرش برادرزاده يا خواهرزاده او را عقد كرده و حرفى نزند، چنانچه بعدا رضايت ندهد عقد آنان باطل است.
(مسأله 2403) اگر انسان پيش از آن كه دختر خاله خود را بگيرد با مادر آن زنا كند، ديگر نمىتواند با آن ازدواج نمايد و بنابر احتياط واجب دختر عمه نيز اين حكم را دارد.
(مسأله 2404) اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پس از نزديكى با آنان با مادرشان زنا كند موجب جدائى آنها نمىشود و همچنين است حكم اگر پيش از آن كه با آنان نزديكى كند با مادرشان زنا نمايد، اگر چه احتياط مستحب آنست كه در اين صورت از ايشان به طلاق دادن جدا شود.
(مسأله 2405) اگر با زنى غير از عمه و خاله خود زنا كند، احوط و اولى آنست كه با دختر او ازدواج نكند، بلكه اگر زنى را عقد نمايد و پيش از آن كه با او نزديكى كند با مادر او زنا كند بهتر آنست كه از آن زن جدا شود ولى اگر با او نزديكى كند و بعد با مادر او زنا نمايد بىشبهه لازم نيست از آن زن جدا شود.
(مسأله 2406) زن مسلمان نمىتواند به عقد كافر در آيد، مرد مسلمان هم نمىتواند با زنهاى كافره غير اهل كتاب ازدواج كند، ولى صيغه كردن زنهاى اهل كتاب مانند يهود و نصارى مانعى ندارد، و بنابر احتياط استحبابى عقد دائمى با آنها ننمايد و بعضى از فرق از قبيل خوارج و غلات و نواصب كه خود را