گفتم: به خودم پروردگارم را شناختم چه خودم نزديك ترين چيزها به خود مىباشم و راه شناختن پروردگارم به خودم بدين جهت است كه خود را قطعات مجتمعه و اجزاء مختلفهاى يافتم كه تركبيش؟؟؟ آشكار و مصنوع بودنش روشن است. سازمانش از خطوط و صورى تشكيل شده كه پس از كاهش افزايش و پس از فزونى كاهش يابد در اين ساختمان حواس و جوارحى از قبيل چشم و گوش و شامه و ذائقه ول امسه ساخته شده كه بر اساس ناتوانى و نقصان و سستى آفريده شده اند هيچ يك از آنها محسوسات ديگرى را احساس نمىكند و نيروى انجام وظيفه ديگرى را ندارند و هر يك از آنها از جلب منافع بسوى خود و دفع مضار از خود عاجزند. و عقلها و فكرها تأليف بدون مؤلف و صورت بدون مصور را محال مىشمارند. از اين راه دانستم كه ساختمان وجودم سازنده و آفريننده اى و صورتم مصورى دارد كه از هر جهت با ساختمان و صورتم مخالف و مغاير است، خداوند فرموده نشان هاى وجود قدرت خدا در جانهاى شما پيداست آيا با ديده بصيرت نمىنگريد؟
چنان كه ملاحظه مىفرمائيد اين روش استدلال ساده در علم كلام روشى است نو كه در عين سادگى بسيار متين و جالب توجه است و اين روش را هشام از منطق وحى و قرآن با استمداد از بيان " امام صادق " (ع) كه در بخش روايات به نظر خوانندگان خواهد رسيد استفاده كرده است.
(2) منطق هشام بن الحكم در اثبات توحيد خداوند جهان مردى از ملاحده به هشام بن الحكم گفت من قائل به دو خدا مىباشم و چون تو را شخص منصفى شناختهام از مناظره ات بيم ندارم.
" هشام " مشغول پهن كردن جامهاى بود چون اين گفتار را از آن ملحد شنيد برخاست و گفت خداوند تو را نگاهدارد آيا يكى از آن دو خدا توانائى دارد كه چيزى را بدون كمك رفيقش بيافريند يا خير؟
ملحد گفت آرى.