هشام - در صورتى كه يكى از آن دو هر چيزى را براى تو مىافريند چه انتظار و اميدى از دو خدا دارى؟!
ملحد - قبل از تو هيچ كس با من چنين سخن نگفته و اين طور استدلال بر توحيد نكرده بود (ضحى الاسلام جلد 3 صفحه 268).
چنان كه ملاحظه مىفرماييد اين بيان و برهان ساده از قدرت بيان " هشام بن الحكم " حكايت مىكند. برهان تمانع را كه دانشمندان در اطرافش سخنان بسيار گفته و به طرق عديده تقرير كرده اند به صورتى ساده و طرزى جالب بيان كرده كه طرف را مجذوب وقانع كرده و راههاى بحث و انتقاد را بر او بسته است.
(3) عقيده هشام بن الحكم راجع به صفات جلال و جمال خداوند جهان آفرين عقيده " هشام بن الحكم " در صفات ثبوتيه و صفات سلبيه خداوند جهان مطابق عقيده پيشوايان دينى وى يعنى " امام صادق " و " امام كاظم " (ع) مى باشد و منطق ايشان راجع به صفات خداوند حد وسط بين تعطيل و تشبيه مىباشد و ساحت " هشام بن الحكم " از عقيده حلول و اتحاد و تجسيم منزه است و جز اين هر چه بوى نسبت دهند افترا و ساختگى است. ونكتهاى كه قابل توجه است اين است كه منبع و مصدر نسبتهاى ناروا كتبى است كه مؤلفين آنها نظر باحساسات مذهبى محكوم به حس بدبينى نسبت به هشام بن الحكم بوده اند و كليه آراء و عقايد هشام را به نظر عيب جوئى نقل كرده اند چنان كه استاد " احمد امين " در كتاب " ضحى الاسلامش " در صفحه 269 جلد سوم مىگويد " جاحظ نظر به غيرتى كه نسبت به معتزله داشت بر " هشام بن الحكم " خشمگين بود و بدين جهت بعنوان اعتراض بر وى مىتاخت و عقيده او را انتقاد مىكرد " و از مؤلفات و كتب " هشام بن الحكم " هم در اثر شدت تقيه و اختناق چيزى در دست نيست كه اعتراف خودش اين نسبتها را تأييد كند.