هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت (فارسي) - سيد أحمد صفائي - الصفحة ٨٤
و تمام اين حكايات و اتهامات را جز " جاحظ " (1) و " نظام " (2) كسى نقل نكرده و اين دو نفر مورد وثوق و اعتماد نيستند. و از مؤيدات افترا بودن اين نسبت روايتى است كه " هشام " از امام صادق نقل مىكند و ما در بخش روايات نقل خواهيم كرد و در آن روايت امام در مقام جواب سؤال از علم خدا به حوادث قبل از وجود آنها تصريح مىفرمايد به اينكه خداوند قبل از آفريدن حوادث بدانها علم داشته و با علاقه و ارادت هشام به امام صادق (ع) و لطف و توجه مخصوص امام بوى چگونه ممكن است بر خلاف راى پيشواى خود چنين عقيده يى را اتخاذ كند.

(1) جاحظ عمرو بن عثمان بصرى، مكنى به ابو عثمان متوفى بسال 255 (مطابق سفينة البحار) يا عمرو بن بحر الجاحظ متوفى بسال 256 (مطابق الفرق بين الفرق) از دانشمندان بنام و از شاگردان نظام مىباشد. شهرستانى مىگويد: " از فضلاء معتزله و مصنفين ايشان بوده و بسيارى از كتب فلاسفه را مطالعه كرده و مطالب فلسفه را به عبارات بليغ خود مخلوط نموده و رواج داده است در زمان معتصم و متوكل مىزيسته و از اصحاب خود به عقايدى ممتاز است، در علم لغت و نحو تخصص داشته و متمايل به نصب يعنى عداوت على بن ابيطالب عليه السلام و عثمانى بوده است و كتبى دارد از آن جمله كتاب عثمانيه است كه بر آن كتاب ابو جعفر اسكافى نقض نوشته و شيخ مفيد و سيد احمد بن طاووس قدس سرهما نيز مطالبش را مورد انتقاد قرار داده اند و در آخر عمر مبتلا بفلج بوده است (سفينة البحار).
(2) نظام - ابو اسحق ابن سيار معروف به نظام متوفى در حدود سال 231 از بزرگان معتزله و خواهر زاده ابو الهذيل علاف است و از وى مذهب اعتزال را اخذ كرده. معتزله مىگويند جهت ملقب شدنش به نظام اين است كه در تنظيم شعر و نثر مهارت داشته. لكن مخالفين وى مىگويند در بازار بصره مهره ها را در رشته‌ها تنظيم مىكرده و مىفروخته است بدين جهت ملقب به نظام شده است.
شهرستانى در ملل ونحل مىگويد: نظام تمايل به مذهب شيعه داشته و نسبت به بزرگان اصحاب پيغمبر (ص) يعنى خلفاء راشدين انتقاد مىكرده و گفته است امامت كسى ثابت نمىشود جز به تعيين و تنصيص آشكار و پيغمبر به امامت على تنصيص فرموده لكن خليفه دوم بنفع ابو بكر كتمان كرد و به خليفه دوم نسبت هائى داده از آن جمله گفته است كه در روز بيعت بر شكم فاطمه دختر پيغمبر (ص) ضربتى وارد كرد كه در اثر آن ضربت محسن سقط شد و فرياد مىزد خانه را با هر كه در آن است بسوزانيد در حالى كه در خانه جز على و فاطمه وحسن و حسين عليهم السلام نبود (ملل ونحل شهرستانى).
(٨٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 1 - شرح حال زاره 2
2 2 - اسامى رواتى كه هشام نام دارند 3
3 3 - شرح حال مرحوم سيد مرتضى (اعلى الله مقامه) 6
4 4 - شرح حال مرحوم شيخ مفيد (قدس سره) 7
5 5 - بيان سر ترديد بين كندى و شيبانى و ترديد بين كوفى و بغدادى 10
6 6 - شرح حال جهم بن صفوان 11
7 7 - وجه تسميهء واسط 12
8 8 - شرح حال مرحوم ابن النديم (رضوان الله عليه) 13
9 9 - نقل كلام بعضى از انتقاد كنندگان هشام در بيان انحراف بدوى هشام و پاسخ آن 14
10 10 - شرح حال مرحوم حاجى شيخ عبد الله مامقانى صاحب كتاب تنقيح المقال 16
11 11 - شرح حال مرحوم ابو عمرو كشى صاحب رجال كشى (رحمة الله) 17
12 12 - ترجمهء حمران بن اعين (ره) 24
13 13 - ترجمهء مؤمن طاق (قدس سره) 25
14 14 - ترجمهء حمزهء طيار (رضوان الله عليه) 27
15 15 - ترجمهء على بن منصور ابو الحسن كوفى 28
16 16 - ترجمهء ابو مالك ضحاك حضرمى 28
17 17 - شرح حال مرحوم ابن شهر آشوب (قدس سره) 29
18 18 - ترجمهء قيس ماصر (ره) 30
19 19 - ترجمهء حسن بن على بن يقطين (ره) 31
20 20 - ترجمهء سليمان بن جعفر جعفرى و داود بن قاسم (رحمهما الله) 32
21 21 - شرح حال مرحوم صدوق (قدس سره) 45
22 22 - ترجمهء حسين بن خالد صيرفى 50
23 23 - ترجمهء على بن اسماعيل ابو الحسن اشعرى 52
24 24 - شرح حال مرحوم علامه حلى (اعلى الله مقامه) 52
25 25 - بيان برهان تفكك رحى 56
26 26 - بيان نظريهء جديد مبنى بر اينكه حد فاصلى بين جرم و انرژى نيست 61
27 27 - انتقاد گفتار عبد الله نعمه و بيان اينكه قول بجسميت الوان و طعوم وروايح، مستلزم قول بتداخل نيست 62
28 28 - نقل بعضى از رواياتى كه دلالت بر جسم بودن روح دارد 66
29 29 - ترجمهء موسى المشرقى وموسى بن صالح و ابو الاسود 73
30 30 - مناجات هشام بن الحكم كه حاكى از اخلاص وى نسبت باهل بيت عليهم السلام است 74
31 31 - روايت ابن قولويه از على بن جعفر بن محمد كه حاكى از اين است كه محمد بن اسماعيل براى موسى بن جعفر (ع) سعايت كرد وسبب قتلش را فراهم نمود 75
32 32 - ترجمهء عبد الرحمن بن حجاج 75
33 33 - ترجمهء جميل بن دراج 76
34 34 - ترجمهء محمد بن حمران وبيان اينكه محمد بن حمران نام سه نفر از روات مىباشد 77
35 35 - شرح حال محمد بن ابى عمير 77
36 36 - ترجمهء محمد بن هشام خثعمى 79
37 37 - سر اينكه عامه گمان كرده‌اند كه بدا از امتيازات شيعه است 81
38 38 - ترجمهء هشام قوطى 83
39 39 - ترجمهء جاحظ 84
40 40 - ترجمهء نظام 84
41 41 - شرح حال قاضى نور الله ششترى (قدس سره) 86
42 42 - ترجمهء عباس بن عبد المطلب (ره) 88
43 43 - نامها وعناوين ومراتب و درجات روحانيان سازمان ديانت مسيح (ره) 89
44 44 - ترجمهء عمرو بن عبيد بصرى 97
45 45 - دو سؤال اضافه‌يى كه در روايات سماء والعالم مجلسى در مناظرهء هشام با عمرو بن عبيد است 101
46 46 - ترجمهء يونس بن يعقوب 102
47 47 - ترجمهء ضرار بن عمرو ضبى 105
48 48 - توضيح مثال معروف (اعطانا والله من جراب النورة) و ذكر مورد اصلى آن 121
49 49 - نقل قسمتى كه در ذيل روايت كشى راجع بوفات هشام بن الحكم ديده شده 121
50 50 - شرح حال مرحوم علامهء مجلسى (قدس سره) 123
51 51 - نقل معانى (زنديق) از فرهنگ نفيسى 126
52 52 - معانيى كه دانشمندان براى كلمهء (استوا) و (عرش) ذكر كرده‌اند واينكه كداميك از آن معانى مناسب با مقام است 127
53 53 - نقل كلام فخر الاسلام از كتاب خلاصة الكلام براى توضيح عقيدهء مسيحيان 137
54 54 - بررسى عقايد صوفيه و نقل بعضى از كلمات شيخ عزيز نسفى 140
55 55 - ترجمهء ابن ابى العوجاء و نقل روايتى از كافى 141
56 56 - شرح حال محمد بن يعقوب كلينى (قدس سره) 144
57 57 - شرح حال مرحوم فيض (قدس سره) 148
58 58 - شرح حال مرحوم صدر المتألهين (قدس سره) 149
59 59 - نقل كلام امير المؤمنين براى تأييد اينكه اختلاف شب و روز وحركت آفتاب وماه دو دليل جداگانه مىباشد 153
60 60 - ذكر طبقات شش گانه چشم و توضيح آنها 157
61 61 - ترجمهء ديصانيه و عقايد فرق مختلفة آنان 172
62 62 - شرح حال مانى و عقايدش (نقل از ملل و نحل شهرستانى) 173
63 63 - شرح حال مرقيونيه و فرق آنان (نقل از ملل و نحل شهرستانى) 175
64 64 - ذكر روايتى در تأييد معنايى كه مرحوم ميرداماد (قدس سره) براى (صمد) ذكر كرده 185
65 65 - ترجمهء معاوية بن وهب 188
66 66 - نقل روايتى كه امير المؤمنين (ع) معانى (واحد) را در آن بيان فرموده 189
67 67 - ترجمه وشرح حال خواجهء طوسى (قدس سره) 210
68 68 - ترجمهء فاضل استرآبادى (قدس سره) 213
69 69 - نقل روايتى از امام هشتم براى تأييد معنايى كه فاضل استرآبادى براى امر بين الامرين فرموده 214
70 70 - ذكر روايتى براى تأييد معناى چهارم 216
71 71 - بيان مراد (قول) در آيهء شريفه (فبشر عبادى الذين يستمعون القول الآية) 237