هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت (فارسي) - سيد أحمد صفائي - الصفحة ١٤٨
مىاورد، يعنى ايجاد مىكند و معدوم مىسازد صحيح نيست. چه اگر فاعل طبيعت است با آنكه نسبت وجود و عدم به طبايع ممكنات مساوى است چرا بجاى وجود عدم و بجاى عدم وجود را انتخاب نمىكند؟! اگر طبيعت مردم را مىبرد چرا بر نمىگرداند و اگر او بر مىگرداند چرا نمىبرد؟! پس طبايع مردم مجبور و مضطرند.
اى برادر مصرى چرا آسمان در بلندى و زمين در پستى قرار گرفته است؟! چرا آسمان بر زمين فرود نمىآيد؟! چرا زمين با حركت مستقيمه بر زبر طبقات آسمان نمىرود؟!
چرا آسمان و زمين و موجودات آنها به يكديگر متصل نمىشوند!؟
" زنديق ": آسمان و زمين را پروردگارشان نگاه داشته. سپس زنديق بدست امام صادق عليه السلام ايمان آورد.
حمران بن اعين عرض كرد قربانت اگز زنديقها بدست شما ايمان آورند عجبى نيست، چه كفار بدست پدرست ايمان اختيار كرده اند. سپس زنديق تازه مسلمان عرض كرد ما به شاگردى خود مفتخر فرمائيد.
" امام " به هشام فرمود: اين تازه مسلمان را در ظل تعليم و تربيت خود قرار ده.
" هشام " آن مرد را تحت تعليم و تربيت قرار داد. و او معلم ايمان اهل مصر و شام بود و در اثر تربيت هشام چنان از عقايد باطله و اخلاق رذيله پاك و پاكيزه شد كه موجب خشنودى امام صادق (ع) گرديد.
" بيان ": مرحوم " فيض " (1) در كتاب " وافى " مىگويد استاد ما " صدر المحققين " (2)

(١) " محسن بن مرتضى ملقب بفيض كاشانى " از دانشمندان بنام شيعه است و در قرن يازدهم هجرى مىزيسته. صاحب كتاب " امل الامل " او را به اين بيان معرفى كرده:
" عالم، فاضل، ماهر، حكيم، متكلم، فقيه، محدث، شاعر، اديب، خوش تصنيف، از معاصرين است كتابهائى دارد از آن جمله كتاب وافى است كه در آن اخبار كتب اربعه را اضافه بر شرح احاديث مشكله گرد آورده است، الا اينكه در وى ميلى به بعضى از طريقه‌هاى صوفيه بوده همچنين جمله‌اى از كتبش ".
" جامع الروات " در وصفش گفته: محقق مدقق جليل القدر عظيم الشان رفيع المنزله فاضل كامل، اديب متبحر در تمام علوم بوده. قريب صد تاليف از خود به يادگار گذاشته از آن جمله " تفسير صافى " " كتاب وافى " " كتاب شافى ملخص صافى، كتاب محجة البيضاء في احياء الاحياء كتاب حقايق ملخص محجة البيضاء، كتاب مفاتيح الشرايع، كتاب علم اليقين، كتاب عين اليقين و جز اينها.
(2) " مولى صدرى " حكيم متاله شيرازى صاحب اسفار اربعه و شرح كافى و تفسير بعضى از سور قرانيه كه بسال 1050 در بصره در سفر حج درگذشته است. " حاج ميرزا حسين نورى " (ره) در كتاب مستدرك در صفحه 422 در مقام تعداد مشايخ مرحوم فيض قدس سره مىگويد هفتمين استاد مرحوم فيض حكيم متاله فاضل محمد بن ابراهيم شيرازى شهير بملا صدرى مىباشد وى محقق مطالب حكمت و مروج كامل دعاوى صوفيه و صاحب تصانيفى است كه شايع بين مردم مىباشد كسانى كه به افكار او ايمان و به آراء او اذعان دارند عكوف بر آن كتب و اعتماد بدانها دارند در كتبش طعن بسيار بر فقيهان زده و آنان را جاهل و از زمره دانشمندان خارج شمرده ولى بالعكس نسبت بابن العربى صاحب فتوحات تجليل و مدح و ثناء كرده و او را به صفاتى ستوده كه جز براى يكانه علماء راسخين شايسته نيست با اينكه در بين علماء عامه و فرقه ناصبيان ناصبى تر از او ديده نشده آيا او در فتوحات در حال بعضى از اقطاب صوفيه اين عبارت را نگفته بعضى از آنان چنان كه مقام خلافت باطنى را حيازت كرده اند حايز مقام خلافت ظاهرى نيز مىگردند مانند " ابو بكر " و " عمر " و " عثمان " و " على " و " حسن " و " معوية بن يزيد " و " عمر بن عبد العزيز " و " متوكل " و همين متوكلى كه او را از اقطاب وحايزين مقام خلافت ظاهرى و باطنى شمرده كسى است كه سيوطى كه او نيز از متعصبين است در تاريخ الخلفاى خود مىنويسد كه او در سال يكصد و سى و شش امر كرد قبر " حسين بن على " عليه السلام را با خانه‌هايى كه در اطراف آن بود خراب كنند و زمينش را زراعت نمايند، و مردم را از زيارت قبرش منع كرد، و به امرش قبر را ويران كردند و به صورت صحرا مدتى باقى ماند و مسلمانان از اين عمل متوكل متأثر شدند. و اهل بغداد بر ديوارهاى بغداد دشنامش را نوشتند. و شعرا در هجاى او اشعارى انشاء كردند. از آن جمله اين اشعار است: تالله ان كانت امية قد اتت، قتل ابن بنت نبيها مظلوما، فلقد اتاه بنو ابيه بمثلها هذا لعمرى قبره مهدوما، اسفو على ان لا يكونو شاركوا في قتله فتبتعوه رميما.
و نيز در همان كتاب فتوحات تصريح كرده كه اصل و ريشه گمراهيها از شيعه است.
و در مسامره ابرار تصريح كرده به اينكه رجبيون رياضتى دارند كه از آثار آن رياضت اين است كه روافض (شيعه) را به صورت خوك مىبينند.
در فتوحات به عصمت خليفه دوم تصريح كرده.
اين مطالب و جز اين دليل روشنى است بر اينكه وى از نواصب بوده. و تصريحش به اينكه مهدى موعود همان حجة بن الحسن عسكرى است چنان كه اماميه مىگويند: منافات با نصب ندارد تا چه رسد به تسنن، چنان كه در كتاب نجم الثاقب توضيح داده ايم و در اين اعتقاد جمعى از علماء عامه با وى شركت دارند و نامهاى آنان را در كتاب مذكور ياد كرده ايم.
با اين كلماتى كه از ابن عربى شنيدى چگونه شخص امامى درباره او مىگويد كه او محقق عارف بالله است و گزافه گوئى نمىكند....
مرحوم صدر المتالهين از شيخ بهائى و محقق داماد روايت مىكند:
در نخبة المقال راجع به تاريخ وفاتش شعرى نوشته و آن شعر اين است:
ثم ابن ابراهيم صدر الاجل، في سفر الحج مريضا ارتحل، قدوة اهل العلم والصفاء - يروى عن الداماد والبهائى.
(١٤٨)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 1 - شرح حال زاره 2
2 2 - اسامى رواتى كه هشام نام دارند 3
3 3 - شرح حال مرحوم سيد مرتضى (اعلى الله مقامه) 6
4 4 - شرح حال مرحوم شيخ مفيد (قدس سره) 7
5 5 - بيان سر ترديد بين كندى و شيبانى و ترديد بين كوفى و بغدادى 10
6 6 - شرح حال جهم بن صفوان 11
7 7 - وجه تسميهء واسط 12
8 8 - شرح حال مرحوم ابن النديم (رضوان الله عليه) 13
9 9 - نقل كلام بعضى از انتقاد كنندگان هشام در بيان انحراف بدوى هشام و پاسخ آن 14
10 10 - شرح حال مرحوم حاجى شيخ عبد الله مامقانى صاحب كتاب تنقيح المقال 16
11 11 - شرح حال مرحوم ابو عمرو كشى صاحب رجال كشى (رحمة الله) 17
12 12 - ترجمهء حمران بن اعين (ره) 24
13 13 - ترجمهء مؤمن طاق (قدس سره) 25
14 14 - ترجمهء حمزهء طيار (رضوان الله عليه) 27
15 15 - ترجمهء على بن منصور ابو الحسن كوفى 28
16 16 - ترجمهء ابو مالك ضحاك حضرمى 28
17 17 - شرح حال مرحوم ابن شهر آشوب (قدس سره) 29
18 18 - ترجمهء قيس ماصر (ره) 30
19 19 - ترجمهء حسن بن على بن يقطين (ره) 31
20 20 - ترجمهء سليمان بن جعفر جعفرى و داود بن قاسم (رحمهما الله) 32
21 21 - شرح حال مرحوم صدوق (قدس سره) 45
22 22 - ترجمهء حسين بن خالد صيرفى 50
23 23 - ترجمهء على بن اسماعيل ابو الحسن اشعرى 52
24 24 - شرح حال مرحوم علامه حلى (اعلى الله مقامه) 52
25 25 - بيان برهان تفكك رحى 56
26 26 - بيان نظريهء جديد مبنى بر اينكه حد فاصلى بين جرم و انرژى نيست 61
27 27 - انتقاد گفتار عبد الله نعمه و بيان اينكه قول بجسميت الوان و طعوم وروايح، مستلزم قول بتداخل نيست 62
28 28 - نقل بعضى از رواياتى كه دلالت بر جسم بودن روح دارد 66
29 29 - ترجمهء موسى المشرقى وموسى بن صالح و ابو الاسود 73
30 30 - مناجات هشام بن الحكم كه حاكى از اخلاص وى نسبت باهل بيت عليهم السلام است 74
31 31 - روايت ابن قولويه از على بن جعفر بن محمد كه حاكى از اين است كه محمد بن اسماعيل براى موسى بن جعفر (ع) سعايت كرد وسبب قتلش را فراهم نمود 75
32 32 - ترجمهء عبد الرحمن بن حجاج 75
33 33 - ترجمهء جميل بن دراج 76
34 34 - ترجمهء محمد بن حمران وبيان اينكه محمد بن حمران نام سه نفر از روات مىباشد 77
35 35 - شرح حال محمد بن ابى عمير 77
36 36 - ترجمهء محمد بن هشام خثعمى 79
37 37 - سر اينكه عامه گمان كرده‌اند كه بدا از امتيازات شيعه است 81
38 38 - ترجمهء هشام قوطى 83
39 39 - ترجمهء جاحظ 84
40 40 - ترجمهء نظام 84
41 41 - شرح حال قاضى نور الله ششترى (قدس سره) 86
42 42 - ترجمهء عباس بن عبد المطلب (ره) 88
43 43 - نامها وعناوين ومراتب و درجات روحانيان سازمان ديانت مسيح (ره) 89
44 44 - ترجمهء عمرو بن عبيد بصرى 97
45 45 - دو سؤال اضافه‌يى كه در روايات سماء والعالم مجلسى در مناظرهء هشام با عمرو بن عبيد است 101
46 46 - ترجمهء يونس بن يعقوب 102
47 47 - ترجمهء ضرار بن عمرو ضبى 105
48 48 - توضيح مثال معروف (اعطانا والله من جراب النورة) و ذكر مورد اصلى آن 121
49 49 - نقل قسمتى كه در ذيل روايت كشى راجع بوفات هشام بن الحكم ديده شده 121
50 50 - شرح حال مرحوم علامهء مجلسى (قدس سره) 123
51 51 - نقل معانى (زنديق) از فرهنگ نفيسى 126
52 52 - معانيى كه دانشمندان براى كلمهء (استوا) و (عرش) ذكر كرده‌اند واينكه كداميك از آن معانى مناسب با مقام است 127
53 53 - نقل كلام فخر الاسلام از كتاب خلاصة الكلام براى توضيح عقيدهء مسيحيان 137
54 54 - بررسى عقايد صوفيه و نقل بعضى از كلمات شيخ عزيز نسفى 140
55 55 - ترجمهء ابن ابى العوجاء و نقل روايتى از كافى 141
56 56 - شرح حال محمد بن يعقوب كلينى (قدس سره) 144
57 57 - شرح حال مرحوم فيض (قدس سره) 148
58 58 - شرح حال مرحوم صدر المتألهين (قدس سره) 149
59 59 - نقل كلام امير المؤمنين براى تأييد اينكه اختلاف شب و روز وحركت آفتاب وماه دو دليل جداگانه مىباشد 153
60 60 - ذكر طبقات شش گانه چشم و توضيح آنها 157
61 61 - ترجمهء ديصانيه و عقايد فرق مختلفة آنان 172
62 62 - شرح حال مانى و عقايدش (نقل از ملل و نحل شهرستانى) 173
63 63 - شرح حال مرقيونيه و فرق آنان (نقل از ملل و نحل شهرستانى) 175
64 64 - ذكر روايتى در تأييد معنايى كه مرحوم ميرداماد (قدس سره) براى (صمد) ذكر كرده 185
65 65 - ترجمهء معاوية بن وهب 188
66 66 - نقل روايتى كه امير المؤمنين (ع) معانى (واحد) را در آن بيان فرموده 189
67 67 - ترجمه وشرح حال خواجهء طوسى (قدس سره) 210
68 68 - ترجمهء فاضل استرآبادى (قدس سره) 213
69 69 - نقل روايتى از امام هشتم براى تأييد معنايى كه فاضل استرآبادى براى امر بين الامرين فرموده 214
70 70 - ذكر روايتى براى تأييد معناى چهارم 216
71 71 - بيان مراد (قول) در آيهء شريفه (فبشر عبادى الذين يستمعون القول الآية) 237