و از طرفى گروهى از دانشمندان بزرگ مانند " شيخ مفيد " و " سيد مرتضى " اعلى الله مقامهما و " ابن نديم " مدايح و مناقبى درباره او نقل نموده اند و او را بتقوى و ايمان ستوده اند و وى را مورد عنايت و توجه و لطف مخصوص امام صادق (ع) معرفى كرده اند، لذا ما دامى كه قرينه و شاهدى از گفتار شيعه و كتب و تراجم آنان بر صحت نسبتى در دست نباشد شخص منصف و با وجدان را وثوق و اعتماد بنقل مخالفين نشايد ولا اقل بايد اتهامات را با شك و ترديد تلقى كرد.
(4) عقيده هشام بن الحكم راجع به اراده خدا " هشام بن الحكم " اراده خدا را به حركت و حركت را بفعل تفسير كرده (و از اين تفسير معلوم مىشود كه مرادش از حركت معنى متعارف آن نزد فلاسفه نيست) از اين دو تفسير نتيجه مىشود كه اراده خدا عبارت از فعل اوست به عبارت ديگر اراده خدا از صفات فعل است مانند خشم و انتقام و ساير صفات فعل.
گر چه در تفسير اراده به حركت متفرد است لكن در اين عقيده كه اراده از صفات فعل است با گروهى از اماميه موافق است و اين عقيده را ظاهر روايات و كلمات ائمه هدى (ع) تأييد مىكند و گروهى از دانشمندان اماميه و متكلمان را عقيدت همين است چنان كه " شيخ مفيد " قدس سره به ظاهر روايات استدلال كرده و اراده خدا را از صفات فعل مىداند. و ما در كتاب كلام خود بعضى از آن روايات را با تأويلى كه گروه ديگر از متكلمين، يعنى آنان كه اراده را از صفات ذات و عين ذات خدا مىدانند بيان كرده اند نقل كرده ايم.
(5) عقيده هشام بن الحكم راجع به ولايت و امامت " هشام بن الحكم " مانند ساير اماميه معتقد بخلافت بلا فصل " على بن ابى طالب " (ع) بوده و عقيده داشته كه امر امامت به اجماع امت يا شورى واگذار