فكر به دعاى امام صادق (ع) متوجه شد كه فرموده بود (هماره از تأييد روح القدس برخودار باشى ما دامى كه ما را به زبان يارى مىنمايى) با توجه به دعاى امام (ع) نگرانى و اضطرابش بر طرف شد و دانست كه به خوبى از بن بست خارج خواهد شد، سپس اين پاسخ به نظرش آمد و گفت هيچ يك از على و عباس در آن منازعه بر باطل نبودند، زيرا جنگ و نزاع آنان صورى بود و در حقيقت با يكديگر اختلاف و نزاعى نداشتند، و براى اين موضوع نظيرى است، نظير داستان على و عباس، داستان آن دو ملكى است كه نزد داود بعنوان منازعه و مخاصمه آمدند. جناب وزير، بگو بدانم كدام يك راستگو و كدام يك دروغگو بودند؟ آيا مىتوانى بگوئى كه هر دو خطا كار و بر خلاف واقع سخن مىگفتند؟ هر چه پاسخت در آن مقام باشد پاسخم در اين مقام خواهد بود.
يحيى: من نمىگويم كه آن دو ملك خطا كردند بلكه مىگويم هر دو بر صواب بودند، زيرا در حقيقت با هم خصومت و اختلافى نداشتند و اظهار مخالفت براى آگاهى وتنبه داود بود و او را از حكم الهى اخبار مىكردند.
هشام: من نيز مىگويم كه هيچ يك باطل نبودند و جنگ و نزاع آنان ظاهرى بود و براى تنبيه و آگاهى قاضى زمان بود.
" يحيى " پس از شنيدن اين پاسخ ساكت شود. و هرون هم اين پاسخ را پسنديد.
اينك خوانندگان محترم به مناظرات هشام بن الحكم توجه كنند:
(1) مناظره هشام با جاثليق نصرانى (1) " علامه مجلسى " در جلد چهارم بحار الانوار در باب احتجاجات " موسى بن جعفر (ع) " مناظره اى از " هشام بن الحكم " روايت كرده كه ما خلاصه آن را به فارسى براى خوانندگان محترم نقل مىكنيم: