شما مباحثه كنم. بطيار (1) امر فرمود با وى در اين موضوع مباحثه كن. طيار چندان مجال به شامى نداد كه آثار شكست در وى آشكار شد. عرض كرد ميل دارم در توحيد خداى جهان با شما مناظره كنم. به هشام بن سالم امر فرمود، با وى در اين موضوع، صحبت كن. ميدان مناظره با هشام بن سالم گرم شد و مدتى مناظره به طول انجاميد، سرانجام هشام بن سالم بر او غلبه كرد. سپس عرض كرد ميل دارم در موضوع امامت، با شما مناظره كنم. به هشام بن حكم امر فرمود با شامى مباحثه و گفتگو كند (ما مناظره هشام بن حكم را با شامى در آتيه ضمن مناظراتش بيان خواهيم كرد و در اينجا به اين مقدار قناعت مىكنيم كه) هشام بن حكم فرصت سخن گفتن به مرد شامى نداد بلكه مهلت كوچكترين جنبش فكرى براى او پيدا نشد بطورى بيچاره و حيرت زده شد كه امام صادق از اين منظره بقدرى خنديد كه دندانهاى نواجذ (آخرين دندانها) آن بزرگوار نمايان شد. شامى گفت منظور شما از اين عمل اين بود به من بفهمانيد كه در مكتب خود چنين دانشمندانى تربيت نموده ايد.
فرمود: آرى چنين است ولى برادر شامى گر چه تمام اين دانشمندان در مناظره بر تو غلبه كردند لكن همه در يك درجه از علم و دانش نيستند و به يك روش مناظره نكردند. اينك براى تو توضيح مىدهم: اما حمران در مناظره چنان تو را گيج كرد كه سخن به نفع او گفتى و بدين سبب بر تو غلبه كرد، و از مطلب حقى سؤال كرد نتوانستى پاسخ بدهى. و اما " ابان " با باطلى بر تو پيروز شد. اما زراره از طريق قياس با تو مناظره نموده قياسش بر قياست برترى داشت. اما طيار مانند