هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت (فارسي) - سيد أحمد صفائي - الصفحة ١٤٤
" ابن ابى العوجاء " نتوانست پاسخى به حضرتش عرض كند و برخاست و از محضر امام بيرون رفت.
" بيان " - چون نيازمندى ممكن و مصنوع، به علت و صانع به حكم وجدان يا بقول حكما و متكلمان به حكم اصل تعليل ممكن يا حادث مسلم بوده حتى ماترياليستها هم به اين اصل اعتراف داشتند، اگر مصنوع بودن موجودى ثابت شد وجود صانع غير قابل ترديد است لذا امام با اين بيان مىخواست ابن ابى العوجاء را وادار به اعتراف به مصنوع بودن خود نمايد. و در مرحله بدوى سؤال و جواب، ابن ابى العوجاء اين معنى را انكار كرد. امام با پرسش دوم راه انكار را بر او بست چون از طرفى قدرت بر انكار نداشت و از طرفى نمىخواست صريحا اعتراف كند ناچار سكوت را اختيار كرده از ميدان مناظره شكست خورده بيرون رفت.
و تفسير سؤال دوم چنين است كه با اينكه در وجودت تمام خواص و مشخصات مصنوعيت از تحولات و تبدلات از رحم مادر تا گور موجود است چگونه انكار مصنوع بودن خود را مىنمايى؟ و اگر مدعى هستى كه من مشخصات مصنوعيت را مىدانم و در خود آن مشخصات را نمىيابم صفات مصنوع را بيان كن و بگو بدانم كه اگر مصنوع بودى چگونه بودى؟ و چون ابن ابى العوجاء خود را واجد تمام صفات مصنوع مىديد سكوت اختيار كرد.
3 - " ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى " (1) در كتاب مستطاب " اصول

(1) " محمد بن يعقوب بن اسحق الكلينى الرازى " از دانشمندان و نويسندگان بزرگ جهان تشيع و استاد فقها و دانشمندان زمان خود و مجدد مذهب در قرن سوم هجرت بوده است و از نظر وثاقت ملقب بثقة الاسلام گرديده.
مرحوم كلينى داراى تصنيفات عديده مانند كتاب رسائل ائمه - رد بر قرامطه - تعبير رؤيا - اشعارى كه درباره ائمه گفته شده مىباشد. مهمترين تصنيفات وى كتاب مستطاب كافى است كه مدت بيست سال در نگارش اين كتاب كوشش نموده و مشتمل بر كتابهاى متعددى است كه نجاشى آنها را از كتاب عقل تا كتاب روضه كافى شمرده است.
مجلسى اول - در شرح خود بر اصول كافى كه به فارسى نوشته مىگويد " نظر به اينكه درگذشت ثقة الاسلام كلينى مقارن وفات " على بن محمد سيمرى " كه يكى از نواب ويژه چهارگانه امام زمان است واقع شده هر حديثى كه بعنوان (وقد قال العالم) يا (و فى حديث آخر) يا امثال اين ذكر شده از امام عصر عجل الله فرجه مىباشد ".
" محدث جزايرى " مىفرمايد بعضى از معاصرين ما عقيده دارند كه كتاب كافى به امام زمان عرضه شده است، زيرا كه نگارش اين كتاب در زمان غيبت صغرى و هنگامى بوده كه امام بوسيله نواب خاصه با شيعيان مكاتبه داشته و شيعيان مىتوانستند در اكثر اوقات بوسيله نواب به امام زمان مراجعه نمايند، چگونه ممكن است كه ثقة الاسلام كلينى براى كشف اعتبار اخبار مرويه در كافى به امام زمان مراجعه نكرده باشد.
به هر جهت در جلالت قدر ثقة الاسلام كلينى و وثاقت كتاب كافى ترديدى نيست و مشهور است كه مىگويند كتاب كافى به امام زمان عرضه شده و فرموده است (الكافى كاف لشيعتنا) كتاب كافى شيعيان ما را كفايت مىكند.
وفات اين بزرگوار در سال 339 هجرى كه معروف بسال تناثر نجوم است اتفاق افتاده، قبرش در بغداد شرقى دست چپ جسر واقع است و مزارى است كه شيعه به آن تبرك مىجويند.
از " كتاب روضة العارفين " نقل شده كه يكى از حكام بغداد پرسيد اين قبرى كه جمعى به زيارتش مىروند از كى است؟ گفتند قبر يكى از شيعيان آل محمد است. امر كرد قبر را خراب كنند. قبر را ويران كرده و بدن مرحوم كلينى را بيرون آوردند، بدن را با كفن تر و تازه ديدند در اثر ديدن اين كرامت امر كرد بدن را مجددا دفن كردند وبقعه‌اى بر آن بنا نمودند.
بعضى سبب نبش قبر كلينى را چنين بيان كرده اند كه چون فرماندار بغداد ديد مردم به زيارت قبر " موسى بن جعفر " (ع) مىروند. عداوت با اهل بيت پيغمبر او را وادار كرد كه تصميم به نبش قبر " موسى بن جعفر " (ع) بگيرد و گفت جماعت شيعه معتقدند كه بدن ائمه آنان نمىپوسد من مىخواهم با اين عمل دروغ اين عقيده را ثابت كنم. معاونش گفت شيعيان همين عقيده را درباره علماى خود نيز دارند، براى تكذيب عملى ادعاى ايشان خوب است امر به نبش قبر كلينى كه از علماء شيعه است بفرمائيد اگر ادعاى شيعه راجع به علماى خود درست باشد، مىدانيم كه راجع به امامان نيز راست مىگويند، لذا امر به نبش قبر كلينى كرد، چون بدن را تر و تازه ديد از تصميم نبش قبر " موسى بن جعفر " عليه السلام منصرف شد.
(١٤٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 1 - شرح حال زاره 2
2 2 - اسامى رواتى كه هشام نام دارند 3
3 3 - شرح حال مرحوم سيد مرتضى (اعلى الله مقامه) 6
4 4 - شرح حال مرحوم شيخ مفيد (قدس سره) 7
5 5 - بيان سر ترديد بين كندى و شيبانى و ترديد بين كوفى و بغدادى 10
6 6 - شرح حال جهم بن صفوان 11
7 7 - وجه تسميهء واسط 12
8 8 - شرح حال مرحوم ابن النديم (رضوان الله عليه) 13
9 9 - نقل كلام بعضى از انتقاد كنندگان هشام در بيان انحراف بدوى هشام و پاسخ آن 14
10 10 - شرح حال مرحوم حاجى شيخ عبد الله مامقانى صاحب كتاب تنقيح المقال 16
11 11 - شرح حال مرحوم ابو عمرو كشى صاحب رجال كشى (رحمة الله) 17
12 12 - ترجمهء حمران بن اعين (ره) 24
13 13 - ترجمهء مؤمن طاق (قدس سره) 25
14 14 - ترجمهء حمزهء طيار (رضوان الله عليه) 27
15 15 - ترجمهء على بن منصور ابو الحسن كوفى 28
16 16 - ترجمهء ابو مالك ضحاك حضرمى 28
17 17 - شرح حال مرحوم ابن شهر آشوب (قدس سره) 29
18 18 - ترجمهء قيس ماصر (ره) 30
19 19 - ترجمهء حسن بن على بن يقطين (ره) 31
20 20 - ترجمهء سليمان بن جعفر جعفرى و داود بن قاسم (رحمهما الله) 32
21 21 - شرح حال مرحوم صدوق (قدس سره) 45
22 22 - ترجمهء حسين بن خالد صيرفى 50
23 23 - ترجمهء على بن اسماعيل ابو الحسن اشعرى 52
24 24 - شرح حال مرحوم علامه حلى (اعلى الله مقامه) 52
25 25 - بيان برهان تفكك رحى 56
26 26 - بيان نظريهء جديد مبنى بر اينكه حد فاصلى بين جرم و انرژى نيست 61
27 27 - انتقاد گفتار عبد الله نعمه و بيان اينكه قول بجسميت الوان و طعوم وروايح، مستلزم قول بتداخل نيست 62
28 28 - نقل بعضى از رواياتى كه دلالت بر جسم بودن روح دارد 66
29 29 - ترجمهء موسى المشرقى وموسى بن صالح و ابو الاسود 73
30 30 - مناجات هشام بن الحكم كه حاكى از اخلاص وى نسبت باهل بيت عليهم السلام است 74
31 31 - روايت ابن قولويه از على بن جعفر بن محمد كه حاكى از اين است كه محمد بن اسماعيل براى موسى بن جعفر (ع) سعايت كرد وسبب قتلش را فراهم نمود 75
32 32 - ترجمهء عبد الرحمن بن حجاج 75
33 33 - ترجمهء جميل بن دراج 76
34 34 - ترجمهء محمد بن حمران وبيان اينكه محمد بن حمران نام سه نفر از روات مىباشد 77
35 35 - شرح حال محمد بن ابى عمير 77
36 36 - ترجمهء محمد بن هشام خثعمى 79
37 37 - سر اينكه عامه گمان كرده‌اند كه بدا از امتيازات شيعه است 81
38 38 - ترجمهء هشام قوطى 83
39 39 - ترجمهء جاحظ 84
40 40 - ترجمهء نظام 84
41 41 - شرح حال قاضى نور الله ششترى (قدس سره) 86
42 42 - ترجمهء عباس بن عبد المطلب (ره) 88
43 43 - نامها وعناوين ومراتب و درجات روحانيان سازمان ديانت مسيح (ره) 89
44 44 - ترجمهء عمرو بن عبيد بصرى 97
45 45 - دو سؤال اضافه‌يى كه در روايات سماء والعالم مجلسى در مناظرهء هشام با عمرو بن عبيد است 101
46 46 - ترجمهء يونس بن يعقوب 102
47 47 - ترجمهء ضرار بن عمرو ضبى 105
48 48 - توضيح مثال معروف (اعطانا والله من جراب النورة) و ذكر مورد اصلى آن 121
49 49 - نقل قسمتى كه در ذيل روايت كشى راجع بوفات هشام بن الحكم ديده شده 121
50 50 - شرح حال مرحوم علامهء مجلسى (قدس سره) 123
51 51 - نقل معانى (زنديق) از فرهنگ نفيسى 126
52 52 - معانيى كه دانشمندان براى كلمهء (استوا) و (عرش) ذكر كرده‌اند واينكه كداميك از آن معانى مناسب با مقام است 127
53 53 - نقل كلام فخر الاسلام از كتاب خلاصة الكلام براى توضيح عقيدهء مسيحيان 137
54 54 - بررسى عقايد صوفيه و نقل بعضى از كلمات شيخ عزيز نسفى 140
55 55 - ترجمهء ابن ابى العوجاء و نقل روايتى از كافى 141
56 56 - شرح حال محمد بن يعقوب كلينى (قدس سره) 144
57 57 - شرح حال مرحوم فيض (قدس سره) 148
58 58 - شرح حال مرحوم صدر المتألهين (قدس سره) 149
59 59 - نقل كلام امير المؤمنين براى تأييد اينكه اختلاف شب و روز وحركت آفتاب وماه دو دليل جداگانه مىباشد 153
60 60 - ذكر طبقات شش گانه چشم و توضيح آنها 157
61 61 - ترجمهء ديصانيه و عقايد فرق مختلفة آنان 172
62 62 - شرح حال مانى و عقايدش (نقل از ملل و نحل شهرستانى) 173
63 63 - شرح حال مرقيونيه و فرق آنان (نقل از ملل و نحل شهرستانى) 175
64 64 - ذكر روايتى در تأييد معنايى كه مرحوم ميرداماد (قدس سره) براى (صمد) ذكر كرده 185
65 65 - ترجمهء معاوية بن وهب 188
66 66 - نقل روايتى كه امير المؤمنين (ع) معانى (واحد) را در آن بيان فرموده 189
67 67 - ترجمه وشرح حال خواجهء طوسى (قدس سره) 210
68 68 - ترجمهء فاضل استرآبادى (قدس سره) 213
69 69 - نقل روايتى از امام هشتم براى تأييد معنايى كه فاضل استرآبادى براى امر بين الامرين فرموده 214
70 70 - ذكر روايتى براى تأييد معناى چهارم 216
71 71 - بيان مراد (قول) در آيهء شريفه (فبشر عبادى الذين يستمعون القول الآية) 237