" ابن ابى العوجاء " نتوانست پاسخى به حضرتش عرض كند و برخاست و از محضر امام بيرون رفت.
" بيان " - چون نيازمندى ممكن و مصنوع، به علت و صانع به حكم وجدان يا بقول حكما و متكلمان به حكم اصل تعليل ممكن يا حادث مسلم بوده حتى ماترياليستها هم به اين اصل اعتراف داشتند، اگر مصنوع بودن موجودى ثابت شد وجود صانع غير قابل ترديد است لذا امام با اين بيان مىخواست ابن ابى العوجاء را وادار به اعتراف به مصنوع بودن خود نمايد. و در مرحله بدوى سؤال و جواب، ابن ابى العوجاء اين معنى را انكار كرد. امام با پرسش دوم راه انكار را بر او بست چون از طرفى قدرت بر انكار نداشت و از طرفى نمىخواست صريحا اعتراف كند ناچار سكوت را اختيار كرده از ميدان مناظره شكست خورده بيرون رفت.
و تفسير سؤال دوم چنين است كه با اينكه در وجودت تمام خواص و مشخصات مصنوعيت از تحولات و تبدلات از رحم مادر تا گور موجود است چگونه انكار مصنوع بودن خود را مىنمايى؟ و اگر مدعى هستى كه من مشخصات مصنوعيت را مىدانم و در خود آن مشخصات را نمىيابم صفات مصنوع را بيان كن و بگو بدانم كه اگر مصنوع بودى چگونه بودى؟ و چون ابن ابى العوجاء خود را واجد تمام صفات مصنوع مىديد سكوت اختيار كرد.
3 - " ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى " (1) در كتاب مستطاب " اصول