نشده است و امام بايد از طرف پيغمبر تعيين و تصريح شود و با معجزه امامتش ثابت گردد چنان كه از مناظره اش با مرد شامى وبريهه كه در بخش مناظرات مطالعه خواهيد كرد اين معنى استفاده مىشود. " هشام بن الحكم " از مدافعين سرسخت مقام ولايت بوده. " ابن النديم " در فهرست صفحه 249 مىگويد: او از كسانى است كه بر امامت دليل و برهان روشن اقامه كرده و مذهب تشيع را تنقيح و تهذيب نموده اند. و نيز اين جمله را " ابن النديم " در صفحه 7 فهرست از " هشام بن الحكم " نقل كرده كه مىگفت: من مانند كسانى كه با ما در ولايت مخالفند نديدم، كسى را كه خدا از آسمان براى ولايت تعيين كرده عزل نموده اند و بالعكس آن كس را كه خدا عزل كرده ولايت داده اند. سپس سوره برائت را نقل مىكند و مىگويد كه جبرئيل نازل شد و گفت سوره برائت را كسى جز تو يا مردى كه از تو باشد نبايد ابلاغ كند.
(6) عقيده هشام بن الحكم راجع به عصمت امام " هشام بن الحكم " معتقد به عصمت امام بوده به اين معنى كه امام بايد داراى نيروئى باشد كه در مرحله اعتقاد و فكر و بيان احكام و فتوى مصون از خطا و اشتباه و سهو و نسيان باشد. بعلاوه از نظر اخلاق و اعمال طورى باشد كه به اختيار خود مصون از انحراف باشد تا اعتماد مردم را به خود جلب نمايد و مردم با اطمينان خاطر طاعتش را بپذيرند. و بدين جهت بايد دامن امام در تمام مدت حيات چه قبل از امامت چه در حال امامت از لوث معاصى چه صغيره چه كبيره پاك باشد. " هشام بن الحكم " برهانى بر عصمت امام اقامه كرده كه توجه خوانندگان را به آن جلب مىنمائيم: " عبد الله بن يزيد اباضى " " به هشام بن الحكم " گفت: از كجا ميگوئى كه امام بايد از تمام گناهان معصوم باشد؟
" هشام بن الحكم " - چنان كه معصوم نباشد ممكن است مرتكب گناه شود، در اين صورت نيازمند به كسى باشد كه بر او حد اقامه كند، چنان كه ديگران نيازمندند (يعنى در اين صورت پيشواى ديگرى لازم است كه مراقب او باشد و حدود الهى