الحكم " اخذ كرده است. لكن به نظر نگارنده اين نظريه حكايت از روشن فكرى وى مىكند و نظريات جديد كه با آزمايش عملى اثبات شده آن را تأييد مىنمايد، چه مطابق نظريه جديد نور عبارت از ذرات خردى است كه جسم روشن از خود منتشر مىسازد كه چون به چشم ما برسند احساس روشنى را در آن ظاهر مىسازند. و اين ذارت خرد با سرعت معينى سير مىكنند و پيغام اجسامى را كه محل خارج شدن آنها مىباشد به چشم ما مىرسانند، و رنگها هم جز انواع مختلف اين ذرات خرد چيزى نيستند. نورى كه از خورشيد مىتابد سفيد رنگ است و پس از عبور از منشور تمام الوانى را كه در جهان مشاهده مىكنيد در برابر ما آشكار مىسازد طبق آزمايش نيوتن، كار منشور آنست كه ذرات مختلف نور را از هم جدا مىسازد. و طعم و بو هم جز ذرات خردى كه از اجسام منتشر مىشود و ذائقه و شامه ما را متأثر مىسازد چيزى نيست (1).
(4) هشام بن الحكم و تداخل اجسام " بغدادى " مىگويد كه " هشام بن الحكم " قائل به تداخل بعضى از اجسام در بعض ديگر بوده چنان كه " نظام " هم اين معنى را تجويز كرده است.
" اشعرى " مىگويد گروهى از شيعه كه اصحاب " هشام بن الحكم " مىباشند قائل به تداخل هستند و تجويز مىكنند كه دو جسم لطيف حيز واحدى را اشغال كنند.
گروهى دگر از شيعه تداخل دو جسم را محال مىدانند و مىگويند مجاورت و مماسه دو جسم جايز است اما تداخل شان محال است.
نكتهيى كه تذكارش لازم است اينست كه سندى براى نسبت قول به تداخل