از تحصيل جزم و يقين در كليه احكام عاجز خواهد شد و در شك و حيرت مطلق فرو خواهد رفت.
خلاصه آنكه احكام نظرى بايد به احكام بديهى مانند (امتناع تناقض) منتهى شود كه عقل صحت آنها را بلا واسطه تضمين مىكند پس چنان كه امام صادق (ع) فرموده بالاخره چراغ نهائى براى ديدن رخسار واقع و حقايق همان عقل است.
و حواس پنجگانه به اعتقاد متقدمين، و ده گانه به اعتقاد متجددين كافى براى اطلاع به حقايق نيست. و در مقام سنجش افكار از نظر صحت و سقم عاقبت بايد به دامن عقل دست زد.
6 - " علامه مجلسى " (اعلى الله مقامه) در " جلد دوم بحار الانوار " در باب اثبات صانع از " هشام بن الحكم " روايتى آورده كه ما ترجمه آن را براى خوانندگان گرامى مىنگاريم:
" هشام بن الحكم ": " ابو شاكر ديصانى " به من گفت كه مسألهيى دارم كه از عده ايى از دانشمندان پرسيده ام جواب قانع كننده يى نداده اند مىخواهم از پيشواى خودت براى من اجازه ملاقات بگيرى كه خدمتش شرفياب شده آن مسأله را از وى بپرسم.
" هشام بن الحكم ": ممكن است مسأله را به من بگوئى شايد پاسخ آن را طورى كه به پسندى براى تو بيان كنم؟
" ديصانى ": ميل دارم امام صادق را ملاقات كرده از حضرتش پرسش كنم " هشام بن الحكم ": از امام براى وى استيذان نمودم. امام رخصت ملاقات عنايت فرمود سپس ديصانى شرفياب شده عرضه داشت اجازه مىفرمائيد مطلبى سؤال كنم؟
" امام ": هر چه مىخواهى سؤال كن.
" ديصانى ": چه دليلى مىتوانيد براى آفريننده و صانع اقامه كنيد؟
" امام ": وجود خودم دليل وجود صانع است، زيرا بر حسب تصور از دو حال بيرون نيست.
" الف " خود، صانع خود باشم، بنابراين دو صورت محتمل است: 1 - در حالى كه بوده ام خود را آفريده باشم